کلمه جو
صفحه اصلی

charger


معنی : اسب جنگی
معانی دیگر : اسب رژه و مراسم تشریفاتی، پرکن، نسیه بر (رجوع شود به: charge)، (قدیمی) بشقاب، دیس، گنجانه ی بزرگ و مسطح، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر مثل تفنگ

انگلیسی به فارسی

اسب جنگی، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر (مثل تفنگ)


شارژر، اسب جنگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a thing or person that charges.

(2) تعریف: a device used to charge storage batteries.

(3) تعریف: a muscular horse suitable to ride in battle.

• cartridge clip; war-horse; device for charging and storing batteries
a charger is a device used for charging or recharging batteries.
a charger is also a strong horse that a knight in the middle ages used to ride in battle.

دیکشنری تخصصی

[سینما] بارده / شارژر

مترادف و متضاد

اسب جنگی (اسم)
charger, war horse, destrier

جملات نمونه

1. magnetic charger
مغناطیس گر

2. The battery charger plugs into any mains socket.
[ترجمه ترگمان]شارژ باتری باتری به سوکت برق اصلی وصل می شود
[ترجمه گوگل]شارژر باتری به هر سوکت اصلی وصل می شود

3. He forgot the charger for his mobile phone.
[ترجمه ترگمان]او شارژر تلفن همراهش را فراموش کرد
[ترجمه گوگل]او شارژر تلفن همراه خود را فراموش کرده است

4. Charger sales took off after the film was released, and Chrysler became more enthusiastic about supplying cars to Warner Brothers.
[ترجمه ترگمان]بعد از انتشار فیلم، فروش Charger شروع شد و کرایسلر در مورد تامین ماشین برادران وارنر، مشتاق تر شد
[ترجمه گوگل]فروش شارژر پس از انتشار این فیلم آغاز شد و کرایسلر در مورد عرضه اتومبیل به برادران وارنر مشتاق شد

5. Your charger is outside.
[ترجمه ترگمان] charger بیرونه
[ترجمه گوگل]شارژر شما خارج است

6. The Charger and its stunt double were chosen for a bit of variety and had to be bought from a local dealer.
[ترجمه ترگمان]The و شیرین کاری آن دو برابر برای انواع مختلفی انتخاب شدند و باید از یک فروشنده محلی خریداری شوند
[ترجمه گوگل]شارژر و دوتای شیرین آن برای نوع کمی انتخاب شدند و باید از یک فروشنده محلی خریداری شوند

7. Battery charging is by means ofa mains-operated charger specially made for this type of battery.
[ترجمه ترگمان]شارژ باتری به وسیله شارژر mains که به طور خاص برای این نوع باتری ساخته شده است، است
[ترجمه گوگل]شارژ باتری به وسیله شارژر کار می کند که مخصوص این نوع باتری ساخته شده است

8. But the battle between the white charger and the black flash could create the biggest interest of all.
[ترجمه ترگمان]اما نبرد میان شارژر سفید و فلاش سیاه می تواند بیش ترین منفعت را برای همه ایجاد کند
[ترجمه گوگل]اما نبرد بین شارژر سفید و فلاش سیاه می تواند بزرگترین علاقه همه باشد

9. St James also appears on a white charger at Compostela to rout the Moors.
[ترجمه ترگمان]سنت جیمز هم بر یک اسب سفید در Compostela ظاهر می شود تا مورها را تارومار کند
[ترجمه گوگل]سنت جیمز نیز در یک شارژر سفید در کمپوستلا به نظر می رسد که مورها را راه می اندازند

10. This charger is dealing with two batteries at once.
[ترجمه ترگمان]این شارژر چند بار با دو باتری سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]این شارژر با یک بار با دو باتری برخورد می کند

11. The Raiders had second-and-two at the Charger eight-yard line, putting them within reach of the lead.
[ترجمه ترگمان]تیم ریدرز دو و دو در خط هشت یارد پشت سر هم داشت و آن ها را در دسترس قرار می داد
[ترجمه گوگل]مهاجمان دومین و دوم در خط هشت حیاط شارژر بودند و آنها را در رسیدن به هدایت قرار دادند

12. Also, a charger that's labeled as having standby mode or trickle charge for fully charged batteries.
[ترجمه ترگمان]هم چنین یک شارژر که به عنوان حالت آماده به کار یا شارژ trickle برای شارژ کامل شارژ باتری شناخته می شود
[ترجمه گوگل]همچنین یک شارژر که دارای حالت آماده به کار یا شارژ شارژ برای باتری های کاملا شارژ شده است

13. Communication protocols between off-board conductive charger and battery management system . . .
[ترجمه ترگمان]پروتکل های ارتباطی بین شارژر رسانا و سیستم مدیریت باتری
[ترجمه گوگل]پروتکل های ارتباطی بین شارژر هدایت خاموش و سیستم مدیریت باتری

14. In this paper, a type of conventional charger has been introduced, which makes use of capacitor to obtain voltage derating and constant current.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، نوعی شارژر سنتی معرفی شده است که استفاده از خازن را برای بدست آوردن derating ولتاژ و جریان ثابت به کار می برد
[ترجمه گوگل]در این مقاله یک نوع شارژر معمولی معرفی شده است که استفاده از خازن را برای بدست آوردن ولتاژ و جریان ثابت به کار می برد

15. High performance fully automatic charger designed to quickly and safely charge digital camera and camcorder battery.
[ترجمه ترگمان]یک شارژر اتوماتیک با کارایی بالا طراحی شده است که به سرعت دوربین دیجیتال و باتری camcorder را شارژ کند
[ترجمه گوگل]شارژر کاملا اتوماتیک با عملکرد بالا که به سرعت و ایمن باتری دوربین دیجیتال و دوربین فیلمبرداری را شارژ می کند

دانشنامه عمومی

باراکَن. آکَننده و پرکنندۀ بار. نمونه:باراکَن باتری.


پیشنهاد کاربران

شارژر

بار زن

به معنی ماشین غرازه هم میتونه باشه فک کنم

تقویت کننده، شارژر


کلمات دیگر: