کلمه جو
صفحه اصلی

archetypal


معنی : نمونه اولیه، مربوط یا شبیه طرح اصلی
معانی دیگر : مربوط یا شبیه طرح اصلی، نمونه اولیه

انگلیسی به فارسی

مربوط یا شبیه طرح اصلی، نمونه اولیه


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to an archetype (original pattern, prototype, paradigm)
someone or something that is archetypal has all the most typical characteristics of a particular kind of person or thing and is a perfect example of them; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[سینما] نسخه اصل

مترادف و متضاد

most typical


نمونه اولیه (صفت)
archetypal

مربوط یا شبیه طرح اصلی (صفت)
archetypal

Synonyms: average, classic, clichéd, conventional, exemplary, hackneyed, model, most characteristic, paradigmatic, prime, quintessential, representative, standard, stereotypical, stock, textbook, trite


Antonyms: atypical, unique


جملات نمونه

1. Cricket is the archetypal English game.
[ترجمه ترگمان]کریکت بازی اصلی انگلیسی است
[ترجمه گوگل]کریکت بازی زبان انگلیسی است

2. It was the archetypal British suburb, built in the 1930s.
[ترجمه ترگمان]این شهر یکی از حومه های بریتانیا است که در دهه ۱۹۳۰ ساخته شده است
[ترجمه گوگل]این حومه برکت انگلیس، ساخته شده در دهه 1930 بود

3. Byron was the archetypal Romantic hero.
[ترجمه ترگمان]بایرن نخستین قهرمان رمانتیک رمانتیک بود
[ترجمه گوگل]بایرون، قهرمان رمانتیک عرفانی بود

4. The Beatles were the archetypal pop group.
[ترجمه ترگمان]بیتلز گروه موسیقی کهن بود
[ترجمه گوگل]بیتلز گروه پاپ آرچتیپال بود

5. Its archetypal shape and colour have universal appeal, evoking a sense of fun and childhood.
[ترجمه ترگمان]شکل و رنگ کهن آن جذابیت جهانی دارد و باعث بروز احساس سرگرمی و کودکی می شود
[ترجمه گوگل]شکل و رنگ اشعار او جذابیت جهانی است، که باعث حس لذت و دوران کودکی می شود

6. Once a person has attained archetypal status in the eyes of the world, it is very hard to break it.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک نفر جایگاه مطلوب خود را در چشم جهان به دست آورد، شکستن آن بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک فرد وضعیت چشم انداز در جهان را به دست آورد، بسیار سخت است که آن را شکستن

7. This is the archetypal steel fist in a velvet glove.
[ترجمه ترگمان] این یه مشت فولاد \"archetypal\" - ه که توی یه دستکش مخمل هست
[ترجمه گوگل]این مشت فولادی آشکتیک در یک دستکش مخملی است

8. The archetypal survivor is the trickster, and his strategy is wily cunning.
[ترجمه ترگمان]بازمانده کهن، حقه باز است و استراتژی او زیرکی زیرکی است
[ترجمه گوگل]بازماند آرکه ایپیتور، تریستر است، و استراتژی او باهوش است

9. Playground fights at my London comprehensive, an austere archetypal 1960s building near Marble Arch, were frequent occurrences.
[ترجمه ترگمان]fights Playground در لندن من جامع است، ساختمانی بزرگ که متعلق به دهه ۱۹۶۰ است و در نزدیکی گنبد مرمر قرار دارد
[ترجمه گوگل]زمین بازی در جام جهانی لندن مبارزه می کند، یک ساختار عجیب و غریب 1960s که در نزدیکی مرکز قوس قرار دارد، رخنه های مکرر بود

10. Novelist Sinclair Lewis' Babbitt was the archetypal small-town booster.
[ترجمه ترگمان]رمان نویس آمریکایی به بیت، رمان نویس شهر کوچک و کوچک به بیت بود
[ترجمه گوگل]نوازنده سینکلر لوییس بابیت شهر تقویت کننده شهر کوچک بود

11. Based on the theory of archetypal criticism, this essay analyzes the motif of revenge in Cao Yu' s play Weald to explore the spirit of tragedy and the major character.
[ترجمه ترگمان]براساس تئوری انتقادی کهن، این مقاله نقش و نگار انتقام را در بازی Cao یو تحلیل می کند تا روح تراژدی و شخصیت اصلی را کشف کند
[ترجمه گوگل]بر اساس تئوری انتقاد آرکه ایالت، این مقاله انگیز انتقام در بازی کائو یو ویلد را برای کشف روح تراژدی و شخصیت اصلی تحلیل می کند

12. It is also the archetypal setting for a murder mystery, and no one understands why better than James herself.
[ترجمه ترگمان]این هم چنین مکانی برای معمای قتل است و هیچ کس درک نمی کند که چرا خود جیمز بهتر از جیمز است
[ترجمه گوگل]این همچنین محیط آرچتیپی برای رمز و راز قتل است و هیچکس نمی فهمد که چرا بهتر از خود جیمز است

13. These are the archetypal natures we are examining extensively in this chapter.
[ترجمه ترگمان]این the archetypal که ما در این فصل به دقت بررسی می کنیم
[ترجمه گوگل]اینها طبقاتی است که ما در این فصل به طور گسترده مورد بررسی قرار می دهیم

14. The human emulating this archetypal patterning will be quite the accomplished businessperson.
[ترجمه ترگمان]تقلید انسان از این الگوی کهن، کارفرما کامل خواهد بود
[ترجمه گوگل]انسانی که این الگوی الگویی را تقلید می کند کاملا کسب و کار انجام می شود

پیشنهاد کاربران

نمونه بارز

کهن الگو

کهن الگویی



کلمات دیگر: