1. We had to drive like the clappers to get there on time.
[ترجمه ترگمان]ما مجبور بودیم مثل the رانندگی کنیم تا به موقع برسیم اونجا
[ترجمه گوگل]ما مجبور به رانندگی مانند clappers برای رسیدن به آنجا در زمان
2. You'll have to run like the clappers if you want to catch your train.
[ترجمه ترگمان]اگه بخوای به قطار برسی باید مثل the فرار کنی
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید قطار خود را بگیرد، مجبورید مانند شلاقها عمل کنید
3. Sir David is, rather gallantly, hanging on the clapper.
[ترجمه ترگمان]سر دیوید با صدای بلند و بلند، که روی کف زننده اتاق آویخته شده بود، گفت:
[ترجمه گوگل]سر دیوید است، و نه با خیال راحت، حلق آویز
4. He was carrying his hand bell by its clapper, and he shifted his grip to the handle and began clanging.
[ترجمه ترگمان]زنگ زننده خود را به صدا درآورد و دستگیره در را گرفت و با صدای بلند شروع به خواندن کرد
[ترجمه گوگل]او دست و پا زدن دست خود را با دست و پا زدن او، و دست خود را به دسته گرفت و شروع به بلند شدن
5. Male speaker Inside you are going like the clappers because you are nervous and the tension is building up.
[ترجمه ترگمان]گوینده مرد درون شما شبیه the است زیرا عصبی هستید و تنش در حال ایجاد است
[ترجمه گوگل]سخنران مرد در داخل شما مانند شلاق زدن هستید چون شما عصبی هستید و تنش در حال ایجاد است
6. All their backs were coming up like the clappers.
[ترجمه ترگمان]همه پشتشان مثل the بود
[ترجمه گوگل]همه پشت هایشان مثل شلاق ها بودند
7. Clapper or rough stone bridges are also a familiar part of the Dartmoor scenery.
[ترجمه ترگمان]پل های سنگی ناهموار یا سنگی به عنوان بخشی آشنا از مناظر دارت مور هستند
[ترجمه گوگل]پل کلاپر یا پل های سنگی نیز بخش آشنا از مناظر Dartmoor هستند
8. Little legs going like the clappers.
[ترجمه ترگمان] پاهای کوچولو مثل \"clappers\" میمونن
[ترجمه گوگل]پاهای کوچک مانند شلاق زدن
9. Rick: It was first cracked by a bell clapper when tested in 183
[ترجمه ترگمان]ریک: اولین بار وقتی در ۱۸۳ کشور مورد آزمایش قرار گرفت، زنگ خورد
[ترجمه گوگل]ریک اولین بار در سال 183 توسط یک زنگ زدن شکسته شد
10. Playing a small gong, clapper struck the staff and inspection field.
[ترجمه ترگمان]clapper در حالی که زنگ می زد، چوب دستی اش را زد و زمین را بازرسی کرد
[ترجمه گوگل]بازی کردن یک گونگ کوچک، سر و صدا به کارکنان و زمینه بازرسی
11. Secretive marsh birds like clapper rails, king rails and soras—one of which has already been found oiled—frequent brackish and salt marsh habitat.
[ترجمه ترگمان]پرندگان مرداب Secretive مانند clapper ریل، ریل ها و soras - که یکی از آن ها در حال حاضر در زیستگاه oiled نمکی و نمکی پیدا شده است
[ترجمه گوگل]پرندگان خشن مخفی مانند ریل کوچه ها، ریل های پادشاه و سارا، یکی از آنها قبلا زیستگاه های شور و نمک زاده شده است
12. If not damaged gently close clapper.
[ترجمه ترگمان]اگر به نرمی به clapper نزدیک نشود
[ترجمه گوگل]اگر آسیب دیده به آرامی نزدیک بستن
13. Inspect seats, clapper sealing surfaces, Check Arms, and O - rings for damage.
[ترجمه ترگمان]بازرسی صندلی ها، سطوح آب بندی، بازوها، و O - حلقه های برای آسیب
[ترجمه گوگل]کرسی ها، سطوح مهر و موم کف دست، چک کردن دستگیره ها و حلقه های O - برای آسیب را بررسی کنید
14. During compression, clapper will slowly move up, away from the seat.
[ترجمه ترگمان]در طول فشرده سازی، clapper به کندی از جای خود به سمت بالا حرکت می کند
[ترجمه گوگل]در طول فشرده سازی، کف دست به آرامی حرکت می کند، دور از صندلی
15. You installed a clapper? - No, but catchy jingle, isn't it?
[ترجمه ترگمان]یه کف زننده نصب کردی؟ - نه، اما گیرنده صدا، این طور نیست؟
[ترجمه گوگل]شما نصب کردید؟ - نه، اما صدای جیر جیر جذاب، آیا این نیست؟