1. continuous and pertinacious advertising
آگهی های بازرگانی مداوم و سماجت آمیز
2. continuous function
تابع پیوسته
3. continuous noise
سر و صدای بدون وقفه
4. continuous tense
زمان استمراری
5. continuous casting
(فلزکاری) ریخته گری پی در پی
6. continuous current
(برق) جریان مستقیم
7. continuous electrode
الکتریسته پیوسته
8. the patient is under continuous observation
بیمار دائما تحت مراقبت است.
9. the world is in continuous evolution
جهان در حال فرگشت (تکامل) مداوم است.
10. Success is the continuous journey towards the achievement of predetermined worth while goals . To live your life in your own way . To reach the goals, you've set for yourself . To be the person, you want to be ——that is success .
[ترجمه ترگمان]موفقیت یک سفر مستمر به سمت دستیابی به ارزش از پیش تعیین شده در هنگام رسیدن به اهداف است زندگی خود را به روش خودتان زندگی کنید برای رسیدن به اهداف، خودتان تعیین کرده اید برای اینکه فرد بودن، شما می خواهید که باشید - - این موفقیت است
[ترجمه گوگل]موفقیت موفقیت پیوسته در جهت دستیابی به مقادیر پیش بینی شده در حالی است که اهداف زندگی خود را در راه خود زندگی کن برای رسیدن به اهداف، برای خودتان تنظیم کرده اید برای اینکه فرد باشید، می خواهید - این موفقیت است
11. Recovery after the accident will be a continuous process that may take several months.
[ترجمه ترگمان]بهبودی پس از سانحه یک فرآیند مداوم خواهد بود که ممکن است چند ماه طول بکشد
[ترجمه گوگل]بازیابی پس از حادثه یک فرآیند مداوم است که ممکن است چند ماه طول بکشد
12. His writing gained by continuous practice.
[ترجمه ترگمان]نویسندگی او به وسیله تمرین مداوم به دست آمد
[ترجمه گوگل]نوشتن او با تمرین مستمر به دست آورد
13. The world is in continuous flux and is impermanent.
[ترجمه ترگمان]جهان در شار پیوسته و impermanent است
[ترجمه گوگل]جهان در حال جریان است و بی وقفه است
14. As long as the continuous efforts, unremitting struggle, there is no things that can not be conquered.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که تلاش های مستمر، مبارزه مداوم و مداوم، هیچ چیزی وجود ندارد که بتوان آن را فتح کرد
[ترجمه گوگل]تا زمانی که تلاش های مداوم، مبارزه بی وقفه، هیچ چیزی وجود ندارد که بتوان آن را فتح کرد
15. Is this a continuous flight, or do we stop off anywhere?
[ترجمه ترگمان]این یک پرواز مداوم است یا ما هیچ جا توقف نمی کنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا این یک پرواز مداوم است یا ما هر جا توقف می کنیم؟
16. Life is a wounded recover the continuous improvement of process.
[ترجمه ترگمان]زندگی، بهبود مستمر فرآیند است
[ترجمه گوگل]زندگی یک زخمی است بهبود مستمر روند
17. Residents report that they heard continuous gunfire.
[ترجمه ترگمان]ساکنان گزارش می دهند که آن ها صدای شلیک مداوم را شنیده اند
[ترجمه گوگل]ساکنان گزارش دادند که شلیک شلیک مستمر را شنیدند
18. Continuous exposure to sound above 80 decibels could be harmful.
[ترجمه ترگمان]قرار گرفتن در معرض بالای ۸۰ دسی بل ممکن است مضر باشد
[ترجمه گوگل]قرار گرفتن در معرض صدای بالای 80 دسیبل می تواند مضر باشد
19. Our political institutions are in continuous evolution.
[ترجمه ترگمان]نهاده ای سیاسی ما در حال تکامل مستمر هستند
[ترجمه گوگل]نهادهای سیاسی ما در تکامل مداوم هستند