1. don't use slang expressions in front of strangers
جلو غریبه ها اصطلاحات خودمانی به کار نبر.
2. 'Chicken' is slang for someone who isn't very brave.
[ترجمه ح.عسگری] واژه " جوجه ( بچه ترسو ) "یک اصطلاح عامیانه برای کسی است که خیلی شجاع ( دلیر ) نیست.
[ترجمه ترگمان]مرغ برای کسی که خیلی شجاع نیست، آرگو است
[ترجمه گوگل]'مرغ' برای کسی که بسیار شجاع نیست، عامیانه است
3. 'The nick' is a slang term for 'prison'.
[ترجمه ترگمان]نیک یک اصطلاح عامیانه برای زندان است
[ترجمه گوگل]'نیک' یک اصطلاح عامیانه برای 'زندان' است
4. He notices some slang that was headlined in the newspapers recently.
[ترجمه ترگمان]او به یک سری اصطلاحات عامیانه اشاره کرد که اخیرا در روزنامه ها خوانده شد
[ترجمه گوگل]او برخی از عامیانه را که اخیرا در روزنامه ها منتشر شده است، می نویسد
5. "Ruby Murray" is rhyming slang for "curry".
[ترجمه ترگمان]\"روبی موری\" یک اصطلاح عامیانه برای \"کاری کاری\" است
[ترجمه گوگل]'روبی موری' برای 'کاری' عامیانه قافیه است
6. "Old man" is a slang term for "father".
[ترجمه ترگمان]\"پیرمرد\" یک اصطلاح عامیانه برای \"پدر\" است
[ترجمه گوگل]'پیرمرد' یک اصطلاح عامیانه برای 'پدر' است
7. language and slang is hard to define.
[ترجمه ترگمان]زبان و اصطلاحات عامیانه برایم سخت است
[ترجمه گوگل]زبان و زبان عامیانه دشوار است
8. The phrase is labelled as slang in the dictionary.
[ترجمه ترگمان]این عبارت به اصطلاح عامیانه در فرهنگ لغت برچسب زده می شود
[ترجمه گوگل]این عبارت به عنوان عامیانه در فرهنگ لغت نامگذاری شده است
9. The manual is full of the jargon and slang of self-improvement courses.
[ترجمه ترگمان]مقررات پر از اصطلاحات jargon و آرگو است
[ترجمه گوگل]این کتابچه پر از اصطلاحات و اصطلاحات دوره های خودآموزی است
10. In Cockney rhyming slang, you say 'apples and pears' to mean 'stairs'.
[ترجمه ترگمان]از اصطلاحات عامیانه، تو می گویی سیب و گلابی به منظور پایین آمدن از پلکان است
[ترجمه گوگل]در کلاسیک قرون وسطی، شما می گویند 'سیب و گلابی' به معنای 'پله' است
11. Ours is slang for a police cell.
[ترجمه ترگمان]مال ما آرگو است برای یک سلول پلیس
[ترجمه گوگل]ما برای یک سلول پلیس عامیانه است
12. These are stuffed full of technical slang about the plane your flying and the sort of weapons it uses.
[ترجمه ترگمان]این ها پر از اصطلاحات فنی فنی هستند در مورد پرواز هواپیما و این نوع اسلحه هایی که استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]این ها پر از اسلحه فنی در مورد هواپیما پرواز خود و نوع سلاح که استفاده می کند
13. The slang term square might convey an impression which includes the suit, crew-cut and tie.
[ترجمه ترگمان]مربع اصطلاح عامیانه ممکن است احساسی را منتقل کند که شامل کت، خدمه، و کروات است
[ترجمه گوگل]میدان اصطلاح عامیانه ممکن است تصوراتی را که شامل کت و شلوار، خدمه برش و کراوات باشد، منتقل کند
14. Often current slang and colloquialisms make up the bulk of such people's language.
[ترجمه ترگمان]اغلب آرگو جاری می شود و colloquialisms را به زبان می آورد
[ترجمه گوگل]اغلب زبان عامیانه و اصطلاحات کنونی اغلب زبانهای این افراد را تشکیل می دهند