کلمه جو
صفحه اصلی

sloth


معنی : سستی، تنبلی، بی کاری، کاهلی، تنبل بودن
معانی دیگر : تن پروری، (نادر) تاخیر، کندی

انگلیسی به فارسی

تنبلی، سستی، بیکاری، کاهلی، تنبل، تنبل بودن


لکه، کاهلی، تنبلی، سستی، تنبل بودن، بی کاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: dislike of work or exercise; laziness.
مترادف: idleness, indolence, laziness, otiosity, shiftlessness, sluggishness
متضاد: industriousness, industry

(2) تعریف: any of several tropical American mammals that have long-clawed toes, move very slowly, and live in trees.

• laziness, aversion to work or strenuous activity; slow-moving tree-dwelling mammal native to south and central america
sloth is laziness; a literary word.
a sloth is an animal that is found mainly in central and south america. they live in trees and move very slowly.

مترادف و متضاد

سستی (اسم)
abulia, weakness, laxity, indolence, frailty, asthenia, acedia, lassitude, laxation, relaxation, debility, impuissance, atony, inactivity, droop, feeble-mindedness, flaccidity, phlegm, sloth, limpness, slothfulness

تنبلی (اسم)
indolence, laches, inaction, sloth

بی کاری (اسم)
vacation, inaction, sloth, unemployment

کاهلی (اسم)
sloth

تنبل بودن (اسم)
sloth

laziness


Synonyms: do-nothingness, idleness, inactivity, indolence, inertia, lackadaisicalness, languidness, laxness, lethargy, listlessness, slackness, slothfulness, slowness, sluggishness, supineness


جملات نمونه

1. Sloth turneth the edge of wit.
[ترجمه ترگمان]غذا تنبل، لبه تیز هوش
[ترجمه گوگل]لاغر لبه آهسته می کند

2. Sloth is the key of [to] poverty.
[ترجمه ترگمان]Sloth کلید [ برای ] فقر است
[ترجمه گوگل]شرمساری کلید فقر است

3. Sloth, like rust, consumes faster than labor wears.
[ترجمه ترگمان]Sloth، مانند زنگ آهن، سریع تر از نیروی کار مصرف می کند
[ترجمه گوگل]لبخند، مانند زنگ، سریعتر از کار میپردازد

4. Sloth turns the edge of wit.
[ترجمه ترگمان]غذا تنبل، لبه تیز هوش را بر می گرداند
[ترجمه گوگل]شلاق زدن لبه عقل است

5. The report criticizes the government's sloth in tackling environmental problems.
[ترجمه ترگمان]این گزارش از کاهلی دولت در پرداختن به مشکلات زیست محیطی انتقاد می کند
[ترجمه گوگل]این گزارش بحران دولت در مقابله با مشکلات زیست محیطی را مورد انتقاد قرار می دهد

6. Sloth is the key of poverty.
[ترجمه ترگمان]Sloth کلید فقر است
[ترجمه گوگل]شرمساری کلید فقر است

7. The sloth spends most of its time hanging upside down from the branches.
[ترجمه ترگمان]تنبلی اغلب اوقات خود را از شاخه ها آویزان می کند
[ترجمه گوگل]غلطک بیشتر وقت خود را صرف حلق آویز کردن از شاخه ها می کند

8. Absence of competition makes for sloth.
[ترجمه ترگمان]عدم رقابت باعث بیکاری می شود
[ترجمه گوگل]عدم وجود رقابت باعث خستگی می شود

9. Sloth and bad organisation seem to be to blame, even though the builders are on high wages to work fast.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که Sloth و سازمان بد مقصر قلمداد می شوند، اگرچه سازندگان به سرعت کار می کنند تا به سرعت کار کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که شرارت و بدی سازماندهی شود، حتی اگر سازندگان دستمزد خوبی برای کار سریع داشته باشند

10. Workers could be punished for incompetence or sloth.
[ترجمه ترگمان]کارگران را می توان به خاطر بی کفایتی یا کاهلی مجازات کرد
[ترجمه گوگل]کارکنان می توانند برای بی کفایتی یا خجالت مجازات شوند

11. At the slightest hint of sloth, cross them off your list.
[ترجمه ترگمان]با کوچک ترین اشاره ای از تنبلی آن ها را از لیست تو خارج کن
[ترجمه گوگل]در کوچکترین نشانه ای از ترس، آنها را از لیست خود جدا کنید

12. Profligacy, sloth, licentiousness, gluttony, pride.
[ترجمه ترگمان]profligacy، تنبلی، شکم پرستی و شکم پرستی
[ترجمه گوگل]غفلت، غم و اندوه، غرور، غرور، افتخار

13. Sloth is the mother of poverty.
[ترجمه ترگمان]Sloth مادر فقر است
[ترجمه گوگل]شیرین مادر فقر است

14. There are seven deadly sins Captain. Gluttony Greed Sloth Wrath Pride Lust Envy.
[ترجمه ترگمان]هفت گناه کبیره در کار است، کاپیتان \" طمع \"،\" خشم Pride \"،\" خشم Lust \"
[ترجمه گوگل]هفت گناه مرگبار کاپیتان وجود دارد افتخار لعنتی لعنت گناه پراید عزت حسادت

پیشنهاد کاربران

a mammal that moves slowly and lives in trees

تنبل ( پستاندار بومی جنگل های آمریکای جنوبی و آمریکای مرکزی )

پستانداری که بر روی درختان زندگی میکنند و از محصولات یا برگ همان درختان تغذیه میکنند، سستی، تنبلی

حیواناتی به نام تنبل

Laziness

Two toed sloth
تنبل دو پنجه، حیوانی پستاندار دوانگشتی یا تنبل دو پنجه

تنبلی ؛ تنبل ( نوعی حیوان )

# Sloth is the key of poverty
# One of the seven deadly sins is sloth
# Sloths live in Central and South America


کلمات دیگر: