کلمه جو
صفحه اصلی

bingo


معنی : یکنوع بازی شبیه لوتو
معانی دیگر : (نوعی بازی قمار) لوتو، بینگو

انگلیسی به فارسی

نوعی بازی شبیه لوتو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: bingos
• : تعریف: a game of chance in which markers are placed on numbered squares on a card, in accordance with numbers chosen randomly and announced by a caller, and which is won by placing five such markers in a row.

• game of chance
bingo is a game in which each player has a card with numbers on. someone calls out numbers and if you are the first person to have all your numbers called out, you win the game.

مترادف و متضاد

یکنوع بازی شبیه لوتو (اسم)
bingo

جملات نمونه

1. Bingo! That's the one I've been looking for.
[ترجمه ..‌.] بینگو این همونه که دنبالشم
[ترجمه ترگمان]بینگو این همانی است که دنبالش بودم
[ترجمه گوگل]بینگو! این یکی که من دنبالش هستم

2. Vera won £20 at bingo.
[ترجمه محمد حسین سهرابپور] ورا 20 پوند بر سر بازی بینگو برنده شد
[ترجمه ترگمان]ورا ۲۰ پوند برای بینگو برد
[ترجمه گوگل]ورا 20 پوند در یکنوع بازی شبیه لوتو کسب کرد

3. The computer program searches, and bingo! We've got a match.
[ترجمه ترگمان]برنامه کامپیوتری، و بینگو، ما یه مسابقه داریم
[ترجمه گوگل]برنامه کامپیوتری جستجو می کند و یکنوع بازی شبیه لوتو! ما یک بازی داریم

4. The local cinema has been made into a bingo hall.
[ترجمه ترگمان]سینمای محلی به یک انجمن بینگو تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]سینمای محلی به یک سالن یکنوع بازی شطرنج تبدیل شده است

5. I was in a market in Tangier and bingo! I found this.
[ترجمه ترگمان]من توی یه بازار توی \"طنجه\" و بینگو کار کردم اینو پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من در بازار در Tangier بود و یکنوع بازی شبیه لوتو! این را پیدا کردم

6. She's gone to effing bingo again.
[ترجمه ترگمان]اون دوباره به بازی بینگو رفته
[ترجمه گوگل]او دوباره به بازی دوچرخه سواری رفته است

7. We played bingo and had a cup of tea and a laugh.
[ترجمه ترگمان]ما بینگو بازی کردیم و یه فنجون چای و یه خنده داشتیم
[ترجمه گوگل]ما دوچرخه سواری را انجام دادیم و یک فنجان چای و یک خنده داشتیم

8. Bingo broke me in and taught me the ropes, and little by little I became his boy.
[ترجمه ترگمان]بینگو من رو شکست و اون طناب ها رو بهم یاد داد و کم کم پسر اون شدم
[ترجمه گوگل]یکنوع بازی شطرنجی من را شکست و طنابها را به من آموخت و کمی بعد به پسر او تبدیل شد

9. The casino offers just bingo and 200 slot machines.
[ترجمه ترگمان]کازینو فقط کارت های بینگو و ۲۰۰ دستگاه Slot هم ارائه می کنه
[ترجمه گوگل]کازینو فقط یکنوع بازی شبیه لوتو و 200 دستگاه اسلات را ارائه می دهد

10. We consider bingo in Plaistow. Fringe theatre in Islington is too bourgeois.
[ترجمه ترگمان]ما بینگو را در Plaistow در نظر می گیریم theatre در Islington خیلی bourgeois
[ترجمه گوگل]ما یک بونگو در Plaistow را در نظر می گیریم تئاتر نواختن در ایلینگتون بیش از حد بورژوا است

11. Phone calls have become roulette or bingo games.
[ترجمه ترگمان]تماس های تلفنی به بازی رولت یا بینگو تبدیل شده اند
[ترجمه گوگل]تماس های تلفنی به صورت رولت یا بازی های یکنوع بازی شطرنج تبدیل شده اند

12. Permission was sought to use the new bingo machine at meetings of the club and this was granted.
[ترجمه ترگمان]اجازه داده شد که از دستگاه بینگو جدید در جلسات باشگاه استفاده شود و این امتیاز داده شد
[ترجمه گوگل]مجاز به استفاده از ماشین جدید یکنوع بازی شبیه لوتو در جلسات باشگاه مورد استفاده قرار گرفت

13. Many become avid readers, work-out maniacs or bingo fanatics during the six months away from home.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها خوانندگان مشتاق، دیوانه کار یا بینگو، در طول شش ماه دوری از خانه هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از خوانندگان مشتاق، کارهای منحصر به فرد و یا متعصب های دوچرخه سواری در طول شش ماه به دور از خانه می شوند

14. He plays bingo three or four times a week, and he reads a lot.
[ترجمه ترگمان]او هفته ای سه یا چهار بار با بینگو بازی می کند، و خیلی چیزها را می خواند
[ترجمه گوگل]او سه یا چهار بار در هفته بازی می کند و بسیار خواندنی است

پیشنهاد کاربران

( هنگام یافتن پاسخ ) خودشه، یافتیم

در محاوره بمعنای "خودشه!". . وقتی درکاری موفق شده اید یا خوشحالید یا چیزی را درست حدس زده اید

نوعی بازی با کارت های شماره دار.


یک نوع بازی

بازی که در آن با اعداد بازی می کنند

یک نوع قمار

نوعی بازی با کارت های عدد دار

شبیه بازی دبرنا در ایران با شرایط و قوانین شبیه
ولی با تفاوت


A game for having fun

our grandparents are playing bingo with numbered cards

بازی که معمولا شرط بندی است وبا کارت ان
جام میشود

زدی به هدف

Bingo is a game that is played with numbered cards

قمار

ایول. بلاخره شد. خودشه

نوعی بازی قمار
bingo is a game that is played with numbered cards

آفرین، خودشه

یه نوع بازیه هست که با کارت های شماره دار بازی میشه

1. ( در حال پیدا کردن پاسخ/وسیله ی مورد نظر ) بینگو:پیدایش کردم!
2. یک نوع قمار که با کارت های شماره دار انجام میشود ( مانند همهن دبرنا اما کمی متفاوت )

نوعی بازی قمار

. Bingo is a game that is played with numbered cards

ایول زدی به هدف

Game of chance

در واژه وگویش بختیاری به بادمجان بونگو گفته میشود

۱ - یه نوع بازی
۲ - در مکالمه به معنای : زدی به هدف - دقیقا - خودشه - قربون دهنت

بازی ای است که با کارت شماره دار انجام می شود
Bingo is a game that is played with numbered card

Is a game that ia played with numbered card. ( یک نوع قمار )
در موقع یافتن پاسخ به معنی خودشه هم می دهد

بازی بینگو
بینگو یک بازی مبتنی بر شانس است که داور اعدادی را به صورت تصادفی اعلام می کند و بازیکنان این اعداد تصادفی را با اعدادی که پیشتر بر روی ماتریس های ۵�۵ چاپ شده است مطابقت می دهند. ممکن است ماتریس ها بر روی کاغذ یا مقوا چاپ شده باشند یا به صورت الکترونیکی نمایش داده شده و مجازاً کارت خوانده شوند. در بسیاری از نسخه ها به محض آنکه اولین نفر به نقش ( طرح ) مشخصی از اعداد تصادفی رسید، بازی خاتمه می یابد. معمولاً برنده باید واژهٔ �بینگو!� را فریاد بزند تا سایر بازیکنان و داور را از برد احتمالی اش باخبر کند. سپس داور به بررسی کارت فریادزن می پردازد تا صحت برد او را تصدیق کند. در صورت تصدیق، جایزه به برنده اختصاص می یابد و دور جدیدی از بازی شروع می شود. در این نسخه از بینگو، بازیکنان برای به دست آوردن جایزه با یکدیگر رقابت می کنند.

نسخه های دیگری از بازی هم وجود دارند که با برانگیختن شور و هیجان مشارکت بازیکنان را افزایش می دهند. از زمان اختراع بینگو در سال ۱۹۲۹ تاکنون، این بازی به اشکال متنوعی تکامل یافته و قوانین قمار در هر منطقه، نحوهٔ انجام بازی را قانونمند کرده است. تقریباً نقش های بیشماری را می توان برای بازی انتخاب کرد. در برخی از نسخه های بازی تنها لازم است یک عدد را مطابقت داد و در برخی دیگر می بایست کل کارت را پر کرد. حتی نسخه هایی از بازی هم هست که به بازیکنانی که هیچ عددی را مطابقت نداده اند یا به هیچ نقشی نرسیده اند جایزه داده می شود.

bingo =بازی با کارت هایی که روی آنها عدد چاپ شده
در Reach 3 کانون زبان میشه 👇
A game that is played with numbered cards
لایک فراموش نشه لطفا


بازی بینگو، دبلنا
Bingo is a game that is played with numbers cards
در کانون زبان ایران. . . Reach 3
جمله: I played bingo with my friends and I won

زدی تو خال

Bingo : در ترم reach 3 کانون زبان ایران
به معنی بازی دبلنا یا دبرنا

هیچکس ، در بازی مافیا استفاده میشه . وقتی کسی بهشون رای ندادن

In chat :
You got it right

یک بازی با کارت های شماره دار

خودشه اها


کلمات دیگر: