1. mock surprise
تعجب وانمودین
2. a mock battle
جنگ زرگری،نبرد وانمودین
3. make mock of
خندیدن به،دست انداختن،مچل کردن
4. we shouldn't mock at other people's religious beliefs
ما نباید عقاید مذهبی دیگران را مورد تمسخر قرار بدهیم.
5. make a mock of
دست انداختن،مورد تمسخر قرار دادن،مسخره کردن
6. he took to heart what i had said in mock
آنچه را که به شوخی گفتم به دل گرفت.
7. The make-up woman daubed mock blood on Jeremy.
[ترجمه ترگمان] اون زن قد بلند خون رو به جرمی تبدیل کرده
[ترجمه گوگل]خانم آرایش خون را در جرمی پاره کرد
8. He raised his eyebrows in mock disbelief.
[ترجمه ترگمان]با ناباوری ابروانش را بالا برد
[ترجمه گوگل]او ابروهای خود را در بی حرمتی فریب داد
9. It's rude to mock at a foreign student's mistakes in English.
[ترجمه ترگمان]مسخره کردن به اشتباه ات دانش آموز خارجی در زبان انگلیسی بی ادبی است
[ترجمه گوگل]این اشتباه است که به اشتباه دانش آموزان خارجی در زبان انگلیسی بدل شود
10. You can mock, but at least I'm willing to have a try!
[ترجمه ترگمان]تو میتونی مسخره کنی، اما حداقل من سعی می کنم که یه امتحانی بکنم!
[ترجمه گوگل]شما می توانید فریب، اما حداقل من مایل به یک امتحان کنید!
11. He went to church only to mock.
[ترجمه ترگمان] اون فقط به کلیسا رفت که مسخره کنه
[ترجمه گوگل]او فقط به فریب دادن به کلیسا رفت
12. She raised her eyebrows in mock amazement.
[ترجمه ترگمان]با حیرت ساختگی ابروانش را بالا برد
[ترجمه گوگل]او ابروهای خود را با شگفتی فریاد زد
13. I did all right in my mock A levels and then failed the real exams.
[ترجمه ترگمان]من همه کارها را در یک سطح مسخره انجام دادم و بعد در آزمون های واقعی شکست خوردم
[ترجمه گوگل]من در تمام سطوح من خجالت زده شدم و سپس امتحانات واقعی را شکست دادم
14. I did badly in the mock exam but passed the real thing.
[ترجمه ترگمان]من به طرز بدی در امتحان مسخره انجام دادم ولی چیز واقعی رو قبول کردم
[ترجمه گوگل]من به خوبی در آزمون امتحان، اما چیزی واقعی را گذراندم
15. The students have done mock A levels at school.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان سطح مدرسه را به شکل ساختگی انجام داده اند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان سطح مقدماتی را در مدرسه انجام داده اند
16. What did you get in the mock?
[ترجمه ترگمان]این مسخره بازیا چیه؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی افتاد؟
17. The little witch put a mock malignity into her beautiful eyes, and Joseph, trembling with sincere horror, hurried out praying and.
[ترجمه ترگمان]جادوگر کوچک با بدجنسی او را به چشمان زیبای خود انداخت و جوزف که از فرط وحشت می لرزید، با عجله از اتاق بیرون رفت و دعا خواند
[ترجمه گوگل]جادوگر کوچکی را به چشمان زیبای او می اندازد و یوسف با ترس و وحشت در حال تکان دادن، عجله کرد و دعا کرد
18. She threw her hands up in mock horror.
[ترجمه ترگمان]او دست هایش را با وحشت ساختگی بالا برد
[ترجمه گوگل]او دست هایش را در ترس وحشت انداخت