1. a charming slip of a girl
یک نوباوه ی جذاب
2. the charming smile of mona lisa
لبخند افسون آمیز مونالیزا
3. enthralled by her charming personality
شیفته ی شخصیت دلفریب او
4. her hat was a charming confection of feathers, net, and felt
کلاه او آمیزه ی زیبایی بود از پر،پارچه ی توری و نمد.
5. her words and actions were very charming
سخنان و رفتارش بسیار شیفته کننده بود.
6. To forgive our enemies is a charming way of revenge.
[ترجمه الف] جذابترین راه انتقام از دشمنانمان بخشش انهاست
[ترجمه ترگمان]برای بخشیدن دشمنان ما راه بسیار جالبی برای انتقام است
[ترجمه گوگل]برای دشمنان ما بخشنده روش انتقام است
7. Fundamentally, women like him for his sensitivity and charming vulnerability.
[ترجمه ترگمان]اساسا، زنانی که او را به خاطر حساسیت و آسیب پذیری charming دوست دارند
[ترجمه گوگل]اساسا، زنان از او برای حساسیت و آسیب پذیری جذاب خود می خواهند
8. She describes him as urbane and charming.
[ترجمه علیرضا شیرازی ] او آن پسر را یک پسر مودب و دلربا توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]او را بسیار محترم و ملیح توصیف می کرد
[ترجمه گوگل]او او را به خوبی و جذاب توصیف می کند
9. A smile is the most charming part of a person forever.
[ترجمه علیرضا شیرازی ] یک لبخند جذاب ترین بخش یک فردبرای همیشه است
[ترجمه ترگمان]لبخند زیباترین بخش برای همیشه است
[ترجمه گوگل]یک لبخند بخش جذاب ترین فرد برای همیشه است
10. I think he's the most charming, most considerate man I've ever known.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم او جذاب ترین مردی است که تا به حال دیده ام
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم او جذاب ترین و باهوش ترین مرد است که تا به حال شناخته شده است
11. Beneath his confident and charming exterior, lurked a mass of insecurities.
[ترجمه ترگمان]در زیر ظاهر آرام و ظاهری او توده ای از نگرانی ها نهفته بود
[ترجمه گوگل]زیر بی اعتمادی و جذابیتش، یک توده ناامنی را از بین برد
12. Her charming face was framed with raven hair.
[ترجمه ترگمان]صورت زیبایش با موهای مشکی چسبانده شده بود
[ترجمه گوگل]چهره جذاب او با موهای گاو طراحی شده بود
13. The village is charming and the surrounding scenery superb.
[ترجمه ترگمان]این دهکده زیبا و زیبا و زیبا است
[ترجمه گوگل]روستای جذاب و مناظر اطراف آن عالی است
14. He is polished, charming, articulate and an excellent negotiator.
[ترجمه ترگمان]او مهذب، جذاب، فصیح و مذاکره کننده خوبی است
[ترجمه گوگل]او جلا، جذاب، بیان و مذاکره عالی است
15. I found the people to be charming and very friendly.
[ترجمه ترگمان]من مردمی را پیدا کردم که جذاب و صمیمی باشند
[ترجمه گوگل]من مردم را جذاب و بسیار دوست داشتم
16. He was a charming mixture of glum and glee.
[ترجمه ترگمان]او مخلوطی از glum و کلوپ شادی بود
[ترجمه گوگل]او ترکیبی جذاب از سر و صدا بود
17. She is very charming, and skilled in the art of persuasion.
[ترجمه ترگمان]او خیلی جذاب است و در هنر persuasion مهارت دارد
[ترجمه گوگل]او بسیار جذاب و متخصص در زمینه متقاعد کردن است