1. I suppose I was quite promiscuous in my youth.
[ترجمه ترگمان]تصور می کنم که در دوران جوانی کاملا لخت بودم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم من در جوانیام کاملا بی پروا بودم
2. Pack out really is worse than promiscuous.
[ترجمه ترگمان]جمع کردن واقعا بدتر از promiscuous است
[ترجمه گوگل]بسته بندی واقعا بدتر از بی پروا است
3. She is perceived as vain, spoilt and promiscuous.
[ترجمه ترگمان]او خود را بی هوده و spoilt و promiscuous درک می کند
[ترجمه گوگل]او به عنوان بیهوده، فاسد و بی رحمانه درک شده است
4. Untamed, they can indulge their short-term and promiscuous male sexuality and many do.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند تمایلات جنسی کوتاه مدت و هرزه خود را ابراز کنند و بسیاری از آن ها را انجام دهند
[ترجمه گوگل]بی تردید، آنها می توانند جنسیت کوتاه مدت و جنسیت خود را به طرز وحشیانه ای بشنوند و بسیاری از آنها را انجام دهند
5. Truly promiscuous opportunists would not be too choosy, one would think.
[ترجمه ترگمان]باور کنید که فرصت طلبان بی قید و بند بیش از حد مجاز نخواهند بود
[ترجمه گوگل]اپورتونیست ها به نحو شایسته ای غیرممکن نخواهند بود
6. Rumors spread through the school that Jill was promiscuous.
[ترجمه ترگمان]شایعاتی در میان مدارس پخش شد که جیل بی promiscuous بود
[ترجمه گوگل]شایعات از طریق مدرسه پخش شد که جیل بی پروا بود
7. The promiscuous princess quickly becomes a pawn.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم promiscuous به سرعت یک سرباز می شود
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم بلافاصله تبدیل به یک پیاده می شود
8. Just by definition, they're going to be promiscuous.
[ترجمه ترگمان]تنها با تعریف، آن ها در حال promiscuous هستند
[ترجمه گوگل]فقط به تعبیری، آنها قصد دارند بی پروا شوند
9. I remain, firmly in defence of happily promiscuous hominids.
[ترجمه ترگمان]من همچنان در دفاع از hominids بی قید و شرط باقی می مانم
[ترجمه گوگل]من به طور محکم در دفاع از hominids شاد و سرحال
10. One of them once issued an edict against promiscuous kissing on New Year's Day.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها یک بار فرمانی را علیه بوسیدن promiscuous در روز سال نو صادر کرد
[ترجمه گوگل]یکی از آنها یک بار اعدام در باره بیداری بی قید و شرط در روز سال نو صادر کرد
11. The most promiscuous species end up a collage of different handicaps, ornaments, and gaudy blotches.
[ترجمه ترگمان]most گونه promiscuous، ترکیبی از موانع مختلف، زیورآلات و blotches رنگارنگ را به پایان می رسانند
[ترجمه گوگل]گونه های پرخطر بیشتر در معرض یک کلاژ از معلولیت های مختلف، زیور آلات و پلاک ها قرار می گیرند
12. Men are promiscuous opportunists at heart and in their fantasies.
[ترجمه ترگمان]مردان در قلب و in نامنظم و in هستند
[ترجمه گوگل]مردان فرصت طلبانه در قلب و فانتزی خود هستند
13. Promiscuous men are rarely criticized as severely as promiscuous women.
[ترجمه ترگمان]مردان Promiscuous به ندرت به عنوان زنان روسپی مورد انتقاد قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]مردان شایسته به ندرت به شدت به عنوان زنان بی رحم مورد انتقاد قرار می گیرند
14. She was a dreary, promiscuous, disorganized piece of human driftwood, who kept having babies of dubious provenance.
[ترجمه ترگمان]او یک تکه چوب خشک و نامنظم و نامنظم و نامنظم بود که بچه های مشکوک را نگه می داشت
[ترجمه گوگل]او یک قطعه مبهم و بی رحمانه و بی نظیری از انفجار انسانی بود که بچه های پروانه ای مشکوک را نگه داشت
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!