1. The car started with a splutter.
[ترجمه ترگمان]ماشین با صدایی بلند شروع به حرکت کرد
[ترجمه گوگل]ماشین با یک شکاف شروع شد
2. The whisky made her cough and splutter.
[ترجمه ترگمان]ویسکی سرفه می کرد و سرفه می کرد
[ترجمه گوگل]ویسکی موجب سرفه و شکنندگی او شد
3. The rain caused the lamp to splutter.
[ترجمه ترگمان]باران چراغ را خاموش کرد
[ترجمه گوگل]باران موجب لامپ شد
4. They beth splutter with anger and burst into silly giggles, wrestling.
[ترجمه ترگمان]آن ها بت با عصبانیت فریاد می کشند و به خنده های ابلهانه می خندد، و کشتی می گیرد
[ترجمه گوگل]آنها خشمگین می شوند و به جادوگری احمقانه، کشتی می کشند
5. Watch the baby splutter and gasp. Hear the baby scream for hours on end.
[ترجمه ترگمان]به بچه نگاه کنید و نفسی تازه کنید صدای جیغ بچه رو تا آخر گوش کن
[ترجمه گوگل]تماشای زخم کودک و گاز گرفتن صدای کودک را برای ساعتها بشنوید
6. A faint but more hopeful splutter, this time.
[ترجمه ترگمان]این بار، صدایی ضعیف اما امیدبخش، این دفعه
[ترجمه گوگل]این بار تقریبا ضعیف، اما امیدوار کننده است
7. The juggernaut started with a cough and splutter, was thrown into gear and began to move off down the narrow road.
[ترجمه ترگمان]The با سرفه و زاری شروع به حرکت کرد، دنده به دنده شد و شروع به حرکت در جاده باریک کرد
[ترجمه گوگل]جگگنراس با سرفه و خلط شروع شد، به دنده رها شد و شروع به حرکت در پایین جاده باریک کرد
8. I ask as I splutter into a tissue.
[ترجمه ترگمان]وقتی حرفم را تمام می کنم، می پرسم: چی شده؟
[ترجمه گوگل]من از آنجایی که من به یک بافت تقلید می کنم می پرسم
9. Hold him by the nose, dearie, then he'll splutter and wake up.
[ترجمه ترگمان]گوش کن ببین چی می گم، عزیزم، بعد سر و کله اش پیدا می شه و بیدار می شه
[ترجمه گوگل]او را با بینی نگه دارید، عزیزم، سپس او را تکان می دهد و از خواب بیدار می شود
10. My literary pretensions made C splutter with laughter, but poetry weaves a potent spell.
[ترجمه ترگمان]ادعاهای ادبی من از خنده روده بر شدند، اما شعر یک طلسم قوی می بافد
[ترجمه گوگل]اعتراضات ادبی من باعث شده است که C با خنده رو به رو شود، اما شعر طلسم قدرتمندی دارد
11. He gave a brief splutter of laughter.
[ترجمه ترگمان]خنده ای کوتاه و کوتاهی کرد
[ترجمه گوگل]او یک خنده کوتاه از خنده داد
12. "Sleep gas?" I splutter, and before I can wipe my mouth on my lacy white sleeve, he hands me a cloth napkin—also lush red.
[ترجمه ترگمان]گاز خواب؟ تته پته می کنم، و قبل از انکه بتوانم دهانم را روی آستین سفید my پاک کنم، او یک دستمال پارچه ای را به من داد
[ترجمه گوگل]گاز خواب؟ من تقلید می کنم و قبل از اینکه دهانم را بر روی آستین سفید توری ام پاک کنم، دستم را به دستمال کاغذی می اندازد و همچنین قرمز سیراب می کند
13. She took too big a gulp of whisky and started to cough and splutter.
[ترجمه ترگمان]او جرعه بزرگی از ویسکی نوشید و شروع به سرفه کرد
[ترجمه گوگل]او یک ویسکی بزرگ را گرفت و شروع به سرفه کردن کرد
14. This is the point at which I as a mathematical physicist begin to splutter and go red in the face.
[ترجمه ترگمان]این نکته ای است که من به عنوان یک فیزیکدان ریاضی شروع می کنم به خندیدن و سرخ شدن در صورت
[ترجمه گوگل]این نقطه است که در آن من به عنوان یک فیزیکدان ریاضی شروع به شکوفایی و قرمز شدن در صورت می کنم
15. I do not make a fuss, I do not rant and splutter.
[ترجمه ترگمان]من زیاد سر و صدا نمی کنم، همه اش غر نمی زنم
[ترجمه گوگل]من سر و صدا نکردم، من گریه نمی کنم