1. these two accounts cohere
این دو حساب با هم می خوانند.
2. the arguments of those two did not cohere
استدلال های آندو با هم تناقض داشت.
3. The various elements of the novel fail to cohere.
[ترجمه موسی] عناصر مختلف این رمان با هم همخوانی ندارند.
[ترجمه ترگمان]عناصر مختلف داستان با شکست مواجه نمی شوند
[ترجمه گوگل]عناصر گوناگونی از این رمان به هم وابسته نیستند
4. This view does not cohere with their other beliefs.
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه با عقاید دیگر آن ها همخوانی ندارد
[ترجمه گوگل]این دیدگاه با باورهای دیگر آنها همخوانی ندارد
5. The various sections of the report fail to cohere into a satisfactory whole.
[ترجمه ترگمان]بخش های مختلف این گزارش برای انسجام در کل رضایت بخش نیست
[ترجمه گوگل]بخش های مختلف گزارش به هم ربطی ندارند
6. The empire could not cohere as a legitimate whole.
[ترجمه ترگمان]این امپراطوری نمی تواند انسجام به عنوان یک کل قانونی را داشته باشد
[ترجمه گوگل]امپراتوری نمیتواند به عنوان یک کل قانونی هماهنگ باشد
7. Always stress what can be seen to cohere and fit together before attending to what does not fit.
[ترجمه ترگمان]همیشه بر آنچه که می تواند برای انسجام و تناسب با هم قبل از شرکت در آنچه که مناسب نیست، دیده شود تاکید کنید
[ترجمه گوگل]همیشه قبل از رفتن به آنچه که مناسب نیست، تنش کنید
8. But they don't cohere, don't add up.
[ترجمه ترگمان]اما این کار را نمی کنند، جمع و جور نکنید
[ترجمه گوگل]اما آنها هماهنگ نیستند، اضافه نکنید
9. The Yao culture is the important force to cohere the Yao people.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ یائو نیروی مهم برای انسجام شخصیت یائو است
[ترجمه گوگل]فرهنگ Yao نیروی مهمی است که افراد Yao را به هم متصل می کند
10. The particles making up a brick cohere.
[ترجمه ترگمان]ذرات یک انسجام آجری را می سازند
[ترجمه گوگل]ذرات تشکیل یک آجر cohere
11. A sentence that does not cohere is hard to understand.
[ترجمه ترگمان]یک جمله که انسجام را انسجام نمی دهد درک آن دشوار است
[ترجمه گوگل]یک جمله ای که هماهنگ نیست، سخت درک است
12. McMaster University:All things cohere in Christ.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه مک مس تر: همه اشیا متعلق به مسیح هستند
[ترجمه گوگل]دانشگاه مکمستر همه چیز در مسیح بستگی دارد
13. To cohere with or as if with a bond.
[ترجمه ترگمان] به \"cohere\" یا مثل یه \"باند\" ارتباط داره
[ترجمه گوگل]برای پیوستن یا به عنوان با یک پیوند
14. To cause to cohere or form a mass.
[ترجمه ترگمان]برای انسجام و یا ایجاد یک جرم
[ترجمه گوگل]برای ایجاد یک توده یا ایجاد یک توده