کلمه جو
صفحه اصلی

soulless


معنی : بی روح، بی عاطفه
معانی دیگر : بی شوق و ذوق، سرد و بی حال

انگلیسی به فارسی

بی روح، بی عاطفه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: soullessly (adv.), soullessness (n.)
(1) تعریف: having no soul.

(2) تعریف: lacking courage or the ability to experience deep feeling.

• having no soul, heartless, emotionless, unfeeling
something that is soulless lacks human qualities and the ability to feel or produce deep feelings.

مترادف و متضاد

بی روح (صفت)
tame, inconscient, arid, meek, apathetic, apathetical, dead, soulless, spiritless, prosaic, pedestrian, vapid, inert, exanimate

بی عاطفه (صفت)
soulless, cruel, callous, heartless, unfeeling, stolid, insensitive, inhuman, obdurate, cold-blooded, cold-hearted, insensate, impassive, unkind

جملات نمونه

1. To the soulless insurance companies, this was just another entry in their profits and losses.
[ترجمه ترگمان]برای شرکت های بیمه عمر، این فقط یک مدخل دیگر در سود و ضرر آنهاست
[ترجمه گوگل]به شرکت های بیمه بی روح، این فقط یک ورودی دیگر در سود و زیان خود بود

2. His soulless eyes are narrowed and sullen, and his arch goatee recalls an amoral Transylvanian count.
[ترجمه ترگمان]چشم های بی روح او باریک و عبوس است و ریش بزی آراسته او یک کنت غیر اخلاقی را به خاطر می آورد
[ترجمه گوگل]چشمان بی رحم او تنگ و خشن است و قورباغه قورباغه آن را شمارش معکوس ترانسیللوانیا می شمارد

3. She had never seen him so soulless.
[ترجمه ترگمان]هرگز او را چنین عاری از روح ندیده بود
[ترجمه گوگل]او هرگز او را بی روح ندیده بود

4. The soulless, impersonal State had reared him since then, putting him through higher education and choosing his career for him.
[ترجمه ترگمان]ایالت soulless، از آن زمان به بعد او را تربیت کرده بود، تحصیلات عالی کرده و شغل خود را برای او انتخاب کرده بود
[ترجمه گوگل]دولت بی عاطفه و غیر شخصی، از آن به بعد، او را از طریق تحصیلات عالی و انتخاب حرفه ای برای او برده بود

5. Two soulless black eyes from out of the crowd by the barrier were pinned to her face.
[ترجمه ترگمان]دو چشم سیاه و بی روح از میان جمعیت به صورت او سنجاق شده بود
[ترجمه گوگل]دو چشم سیاه چهره بی نظیر از طرف جمعیت توسط موانع به چهره اش بستند

6. Then you saw evil - soulless, malevolent evil.
[ترجمه ترگمان] اون وقت دیدی که شیطانی و بی روح و شرور رو دیدی
[ترجمه گوگل]سپس شما شاهد بد - بی روح، بد بد و بد

7. And our soulless moments of marital disconnection have robbed her of the outright gaiety that once counterpointed these darker spells.
[ترجمه ترگمان]و آن لحظات بی روح و بی روح بودن رابطه زناشویی ما او را از همان شادی outright محروم کرده بود که یک بار این افسون darker را به هم زد
[ترجمه گوگل]و لحظات بی روح ما از قطع رابطه زناشوئی او را از خوشبینی کاملا سرقت کرده است که یک بار این جادوهای تیره تر را کنار گذاشته است

8. It's so soulless and inert.
[ترجمه ترگمان]خیلی بی روح و بی روح است
[ترجمه گوگل]این خیلی بی روح و بی اثر است

9. Sitting on the trees with their soulless look.
[ترجمه ترگمان]با نگاه soulless روی درختان می نشینم
[ترجمه گوگل]نشستن درختان با نگاه بی روح آنها

10. That gigantic and soulless stone merely symbolizes the forces that Don Juan negated forever.
[ترجمه ترگمان]این سنگ عظیم و بی روح، تنها نماد نیروهایی است که دون ژوان برای همیشه از بین می رود
[ترجمه گوگل]این سنگ غول پیکر و بی روح صرفا نمادی از نیروهایی است که دان خوان برای همیشه از بین می رود

11. Voter's elected a soulless duplicate and there are two look a likes.
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان یک کپی soulless انتخاب کرده اند و دو شبیه به آن هستند
[ترجمه گوگل]رأی دهندگان انتخاب شده یک تکرار بی روح و دو نگاه دوست داشتنی

12. They live in soulless concrete blocks.
[ترجمه ترگمان]آن ها در بلوک های بتونی بی روح زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در بلوک های بتنی بی روح زندگی می کنند

13. In these days of soulless accountants at the top, the world of science is no longer about human curiosity as it has to be budgetary approved by a know-nothing money man.
[ترجمه ترگمان]در این روزگار حسابداران بدون حیات در بالا، دنیای علم دیگر در مورد کنجکاوی انسان نیست، چرا که باید توسط یک مرد با پول مورد تایید قرار گیرد
[ترجمه گوگل]در این روزها حسابداران بی روح در بالای صفحه، جهان علم دیگر درباره کنجکاوی انسان نیست، زیرا باید بودجه مورد تأیید یک مرد پولی بدون دانش باشد

14. The fault lay not with Alison but with her surroundings, soulless and uninviting.
[ترجمه ترگمان]تقصیر از آلیسون نبود، بلکه با محیط اطرافش، بی روح و بی روح بود
[ترجمه گوگل]گسل نه با آلیسون، بلکه با محیط اطرافش، بی روح و بی رحم بود

15. It was what Bill Erlich, the bachelor, was used to, clean and soulless.
[ترجمه ترگمان]این چیزی بود که بیل - الریک، مجرد، پاک و بی روح به کار می برد
[ترجمه گوگل]این چیزی بود که بیل ارلیچ، لیسانس، برای تمیز کردن و بی روح مورد استفاده قرار گرفت


کلمات دیگر: