کلمه جو
صفحه اصلی

soupcon


معنی : کمی، مقدار کم، اندازه کم
معانی دیگر : مقدار کم، اندازه کم، کمی

انگلیسی به فارسی

مقدار کم، اندازه کم، کمی


سوپ کان، مقدار کم، اندازه کم، کمی


انگلیسی به انگلیسی

• trace, tiny bit

مترادف و متضاد

کمی (اسم)
deficiency, exiguity, piece, peep, rarity, extenuation, paucity, insignificance, insufficiency, insignificancy, infrequency, insufficience, soupcon

مقدار کم (اسم)
trace, relish, spatter, paucity, modicum, smidgen, soupcon

اندازه کم (اسم)
soupcon

جملات نمونه

1. There was a soupcon of malice in her remark.
[ترجمه ترگمان]گاهی هم نوعی شرارت در او دیده می شد
[ترجمه گوگل]در سخنرانی او یک سوپن از بدبختی وجود داشت

2. Add just a soupcon of garlic.
[ترجمه ترگمان]فقط کمی سیر را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]فقط یک سوپون سیر اضافه کنید

3. Give it a soupcon of garlic [ humor ].
[ترجمه ترگمان]کمی سیر [ طنز ] به آن بدهید
[ترجمه گوگل]یک سوپان سیر [طنز] را به آن بدهید

4. Give it a soupcon of garlic.
[ترجمه ترگمان]یکم سیر بهش بده
[ترجمه گوگل]یک سوپان سیر را به آن بدهید

5. Just add a soupcon of curry powder.
[ترجمه ترگمان]فقط مقداری پودر کاری اضافه کن
[ترجمه گوگل]فقط سوپنک پودر کاری را اضافه کنید

6. A soupcon of malice in his remark.
[ترجمه ترگمان]گاهی هم نوعی شرارت در او دیده می شد
[ترجمه گوگل]یک سوپن از بدبختی در سخنانش


کلمات دیگر: