کلمه جو
صفحه اصلی

willie

انگلیسی به فارسی

کیتی


انگلیسی به انگلیسی

• male first name (form of william)
(british slang) penis

جملات نمونه

1. Willie Hamilton broke away early in the race.
[ترجمه ترگمان]ویلی همیلتون خیلی زود از مسابقه فرار کرد
[ترجمه گوگل]ویلی هامیلتون در اوایل مسابقه خاتمه داد

2. When Willie tapped on a window, Miguel gave an involuntary jump.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ویلی به یکی از پنجره ها برخورد کرد، میگوئل an ناخواسته به او داد
[ترجمه گوگل]وقتی ویلی روی یک پنجره نگاه کرد، میگول یک پرش غیرمستقیم را انجام داد

3. Willie helped hand the mugs around.
[ترجمه ترگمان]ویلی به کمک کردن لیوان کمک کرد
[ترجمه گوگل]ویلی کمک کرد که گردو را در اطراف نگه دارد

4. Willie Smith was the second son born to Jean and Stephen.
[ترجمه ترگمان]ویلی اسمیت پسر دوم بود که برای جین و استفن به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]ویلی اسمیت دومین فرزند ژان و استفان بود

5. Willie Greene, his 4-year-old grandson, came to visit the ranch with a pocketful of marbles.
[ترجمه ترگمان]ویلی گرین، نوه ۴ ساله او، برای دیدن مزرعه با یک کیسه پر از تیله ها به مزرعه آمد
[ترجمه گوگل]ویلی گرین، نوه 4 ساله اش، با مزرعه ای از سنگ مرمر آشنا شد

6. In the pew opposite Willie were two ginger-haired girls trying to smother their giggles.
[ترجمه ترگمان]در نیمکت مقابل، و یلی، دو دختر مو حنایی رنگ نشسته بودند و سعی می کردند giggles را خفه کنند
[ترجمه گوگل]در اقیانوس مخفی ویلی دو دختر زنجبیلی داشتند که سعی میکردند صدای خود را خفه کنند

7. Willie leaned over, took a deep breath and blew.
[ترجمه ترگمان]ویلی خم شد و نفس عمیقی کشید و منفجر شد
[ترجمه گوگل]ویلی بر آن تکیه کرد، نفس عمیقی کشید و فریاد کشید

8. Willie sat back on the pouffe and traced his finger over the pictures.
[ترجمه ترگمان]و یلی روی نیمکت نشست و انگشتش را روی عکس ها گذاشت
[ترجمه گوگل]ویلی روی پف نشست و انگشت خود را روی تصاویر قرار داد

9. All the other dealers were gawking at Sir Willie, gasping at the sight of him in all his glory.
[ترجمه ترگمان]تمام فروشندگان دیگر با نگاه کردن به سر و یلی، که از دیدن او در همه افتخارش به نفس نفس افتاده بودند، نگاه می کردند
[ترجمه گوگل]همه نمایندگی های دیگر در سر ویلی گاوچک بودند، و در تمام جلال او دچار پریشان شدن

10. It blinded Willie and trickled down inside the collar of his mackintosh.
[ترجمه ترگمان]و ویلی را کور کرد و در یقه بارانی او فرو رفت
[ترجمه گوگل]ویلی کری را کور کرد و در داخل یقه مگنیتس خود فرو برد

11. Willie Maley, a pearl among swine, dutifully held the door open for the departing damsel.
[ترجمه ترگمان]و گفت: ویلی Maley، یک مروارید بین خوک، با کمال احترام در را برای بانوی اول باز نگه داشت
[ترجمه گوگل]ویلی مالای، یک مروارید در میان خوک، ظالمانه درب را برای مهاجر فرار برگزار کرد

12. Tom drew back the sheets and Willie climbed in between them.
[ترجمه ترگمان]تام ملافه ها را پس کشید و ویلی از میان آن ها رفت
[ترجمه گوگل]تام ریختن برگه ها و ویلی در بین آنها صعود کرد

13. Willie watched them as they ran through the graveyard and climbed over the wall to the lane.
[ترجمه ترگمان]ویلی همان طور که از گورستان عبور می کرد آن ها را تماشا می کرد و از بالای دیوار تا کوره راه بالا می رفت
[ترجمه گوگل]ویلی آنها را تماشا کرد و آنها را از طریق گورستان فرار کرد و از بالای دیوار عبور کرد

14. She overwhelms Willie and becomes the center of his life.
[ترجمه ترگمان]او ویلی را از بین می برد و به مرکز زندگی اش تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]وی ویلی را غرق می کند و مرکز زندگی او می شود

15. That spectacular strike came from Boro midfield player Willie Falconer who was thrilled with his fifth goal of the season.
[ترجمه ترگمان]این حمله تماشایی از \"ویلی Falconer\" بازیکن میانی \"ویلی Falconer\" بود که از پنجمین هدف خود در این فصل به وجد آمده بود
[ترجمه گوگل]این اعتصاب چشمگیر از ویلی فالکونر، بازیکن نیمفصل بورو بود که با گل پنجم او در این فصل هیجان زده بود

پیشنهاد کاربران

آلت ذکور


کلمات دیگر: