کلمه جو
صفحه اصلی

plunger


شیرجه رونده، فرو رونده، افتان، لوله بازکن، لوله گشا، مستراح پاک کن، مکینه ی لاستیکی، پیستون، پیستون بی دریچه، غوطه زننده، قمارباز، دل به دریازدن

انگلیسی به فارسی

شیرجه رونده، فرو رونده، افتان


لوله بازکن، لوله گشا، مستراح پاک کن، مکینهی لاستیکی


پیستون


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: something that moves repeatedly up and down, such as a piston.

(2) تعریف: a large suction cup with a long handle, used to clear blockages in pipes.

(3) تعریف: one that plunges.

• piston, cylindrical part that operates with a plunging motion (mechanics); plumber's tool consisting of a rubber suction cup attached to a pole; one who jumps or dives into water; reckless gambler, bettor (slang)
a plunger is a device for unblocking pipes and sinks. it consists of a rubber cup on the end of a stick. you press it up and down over the pipe or the hole in the sink, and the suction moves the blockage.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] توپی - شناور
[برق و الکترونیک] سیستم مکنده، پیستون غوطه ور
[مهندسی گاز] پیستون غوطه ور
[زمین شناسی] توپی، شناور
[پلیمر] پیستون

جملات نمونه

1. He pressed down the plunger of his cafetiere.
[ترجمه ترگمان]the را فشار داد
[ترجمه گوگل]او به پایین پرت کننده کافه تریاک خود فشار می اندازد

2. I bought a sink plunger to clear the blocked kitchen sink.
[ترجمه ترگمان]یک جعبه ظرف شویی خریدم که برای تمیز کردن سینک آشپزخونه مسدود شده بود
[ترجمه گوگل]من یک پینر سینک برای تمیز کردن سینک آشپزخانه مسدود شده خریدم

3. Unfortunately, as the tranquillizer wears off so the plunger gradually slides back up and the former level of stress returns.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، همانطور که the از هم جدا می شوند، پیستون به تدریج عقب می رود و سطح سابق استرس باز می گردد
[ترجمه گوگل]متاسفانه، به عنوان tranquillizer خاموش است، بنابراین پیستون به تدریج اسلاید بازگشت و سطح بازگشت استرس اولیه

4. How can a sink plunger be so horrific?
[ترجمه ترگمان]چطور یه سینک باید اینقدر وحشتناک باشه؟
[ترجمه گوگل]چگونه یک پیستون غرق می تواند خیلی وحشتناک باشد؟

5. Cock and ball 3 : headstock were plunger or ball, rotating around its own axis.
[ترجمه ترگمان]توپ و توپ ۳: headstock، پیستون و یا توپ بوده و حول محور خود می چرخد
[ترجمه گوگل]جوراب و توپ 3 سر و گردن پلونر یا توپ بود، چرخش در اطراف محور خود

6. The pump adopts isodiametric plunger, and there is no valve ball in its upper traveling valve housing.
[ترجمه ترگمان]پمپ از پیستون isodiametric استفاده می کند، و هیچ توپی در قسمت بالایی در حال حرکت شیر وجود ندارد
[ترجمه گوگل]پمپ پیستون اودیومتریک را تصویب می کند و در شیر سوپاپ سوپاپش هیچ توپ شیری وجود ندارد

7. Plunger mantle has a hexagonal structure and also is fitted with special tools.
[ترجمه ترگمان]پوشش plunger یک ساختار شش ضلعی دارد و با ابزارهای ویژه ای مجهز شده است
[ترجمه گوگل]گوشته پانچ دارای ساختار شش ضلعی است و همچنین با ابزار ویژه ای طراحی شده است

8. Using hydraulic valve plunger interior unique structural design, but automatic control timing mechanism transmission gap, transmission lift of cam change, punctual make and break tire valve.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از طراحی سازه اختصاصی پیستون به پیستون، اما مکانیسم زمان کنترل اتوماتیک، شکاف انتقال دوربین، بالابر انتقال دوربین، تغییر punctual، ایجاد و شکستن سوپاپ تایر
[ترجمه گوگل]با استفاده از پیستون دریچه هیدرولیک داخلی طراحی منحصر به فرد ساختاری، اما زمان کنترل مکانیکی فاصله انتقال، انتقال انتقال از تغییرات طب مکمل و جایگزین، ایجاد مجدد و شکستن شیر تایر

9. Odorization pumps are specially designed diaphragm plunger metering pump, plunger travel of the exercise machine lock, each time to maintain a constant output.
[ترجمه ترگمان]پمپ Odorization به طور خاص برای پمپ سوخت پیستون، پیستون، حرکت پیستون دستگاه تمرین، و هر بار برای حفظ یک خروجی ثابت طراحی می شوند
[ترجمه گوگل]پمپ های احیا کننده به طور خاص طراحی پمپ سنجش پینگر دیافراگم، حرکت پینگر از قفل دستگاه ورزش، هر بار برای حفظ خروجی ثابت

10. Die Casting Machine Supplies: plunger head, cylinder, piston oil spray, and so on.
[ترجمه ترگمان]دستگاه ریخته گری Die: پیستون، سیلندر، سیلندر روغن پیستون، و غیره
[ترجمه گوگل]ریخته گری ماشین آلات ریخته گری ریخته گری، سیلندر، اسپری روغن پیستونی، و غیره

11. Main oil vat: Adopt plunger type cylinder ( Germany technology ).
[ترجمه ترگمان]vat های نفتی اصلی: استفاده از سیلندر نوع پیستون (تکنولوژی آلمان)
[ترجمه گوگل]مخزن اصلی اصلی استفاده از سیلندر نوع پینگر (فن آوری آلمان)

12. Reciprocating plunger seals have been substitute by mechanically or hydraulically actuated diaphragms in diaphragm pumps.
[ترجمه ترگمان]آب بندی پیستون به وسیله دیافراگم های به طور مکانیکی یا هیدرولیکی در پمپ های دیافراگم جایگزین شده است
[ترجمه گوگل]دیافراگم های مکانیکی یا هیدرولیکی در پمپ های دیافراگم جایگزین مهر و موم شده است

13. Through dynamic analysis, equations of plunger motion are derived and its cycle period is determined by solving problems.
[ترجمه ترگمان]از طریق آنالیز دینامیکی، معادلات حرکت پیستون به دست می آیند و دوره چرخه آن با حل مشکلات تعیین می شود
[ترجمه گوگل]از طریق تجزیه و تحلیل پویا، معادلات حرکت پیستون مشتق شده و دوره چرخه آن با حل مشکلات حل می شود

14. A restoring spring is provided to press the plunger toward the armature.
[ترجمه ترگمان]فنر احیا شده برای فشردن پیستون به آرماتور ارائه شده است
[ترجمه گوگل]بهار برای بازگرداندن فشار به پیستون به سمت آرماتور ارائه می شود

15. As the plunger surface after processing by high - precision cylindrical grinder.
[ترجمه ترگمان]به عنوان سطح پیستون بعد از پردازش توسط grinder استوانه ای با دقت بالا
[ترجمه گوگل]به عنوان سطح پلنگ پس از پردازش توسط دندانه دار بالا دقت است

پیشنهاد کاربران

شناور، پیستون

پیستون در سرنگ

تلمبه ( برای باز کردن گرفتگی لوله های آب )


کلمات دیگر: