کلمه جو
صفحه اصلی

replaceable


معنی : قابل تعویض
معانی دیگر : قابل تعوی­

انگلیسی به فارسی

قابل تعویض


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of replace.

• can be replaced, can be substituted

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] قابل تعویض

مترادف و متضاد

قابل تعویض (صفت)
equivalent, interchangeable, replaceable, refillable, substitutable, fungible

جملات نمونه

1. Don't worry - all that stolen stuff is replaceable.
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، همه اون وسایل دزدی از بین رفته
[ترجمه گوگل]نگران نباشید - همه چیزهایی که دزدیده شده قابل جابجایی است

2. He would see I was not so easily replaceable.
[ترجمه ترگمان]او می دید که من به این آسانی ها گول نمی خورم
[ترجمه گوگل]او می بیند من خیلی راحت جایگزین نیست

3. They have replaceable laminated foil liners and deflate as the liquid is emptied.
[ترجمه ترگمان]آن ها liners را تعویض می کنند و به محض خالی کردن مایع خالی می شوند
[ترجمه گوگل]آنها مایع فویل لمینیت قابل تعویض دارند و به عنوان مایع تخلیه می شوند

4. All four I am referring to have replaceable batteries - an improvement on earlier models.
[ترجمه ترگمان]هر چهار من اشاره می کنند که باتری های قابل تعویض داشته باشند - یک بهبود در مدل های قبلی
[ترجمه گوگل]هر چهار اشاره می کنم که باتری های قابل تعویض - بهبود در مدل های قبلی

5. Dozenth kind: The steam gun on replaceable street hits balloon game to make money.
[ترجمه ترگمان]نوع dozenth: سلاح بخار در خیابان قابل تعویض به یک بازی هوایی برخورد می کند تا پول بدست آورد
[ترجمه گوگل]Kind of Dozent نوعی تفنگ بخار در خیابان قابل تعویض با بازی بالون برای کسب درآمد است

6. Receipt is not replaceable and the company will not be responsible for the loss, tear, defacement or damage.
[ترجمه ترگمان]رسید قابل تعویض نیست و شرکت مسئول از دست دادن، اشک، بد کردن یا آسیب نخواهد بود
[ترجمه گوگل]رسید قابل تعویض نیست و شرکت نمی تواند مسئول از دست دادن، پاره شدن، رد یا آسیب باشد

7. Steel 4 ) frameworks hold together 5 ) replaceable, 6 ) translucent, 7 ) hexagonal bubbles made of special plastic.
[ترجمه ترگمان]چارچوبه ای فولاد (۴)replaceable، ۶)translucent و ۷)حباب های شش ضلعی از پلاستیک ویژه را نگه می دارند
[ترجمه گوگل]فولاد 4) چارچوب نگه داشتن با هم 5) قابل تعویض، 6) شفاف، 7) حباب شش ضلعی ساخته شده از پلاستیک های خاص

8. SHIFT Shifts the position of replaceable parameters in batch files.
[ترجمه ترگمان]تغییر Shifts موقعیت پارامترهای قابل تعویض در فایل های گروهی
[ترجمه گوگل]SHIFT تغییر موقعیت پارامترهای قابل جابجایی در فایل های دسته ای

9. It featured a built-in CD-ROM drive, a user replaceable battery, a large IR port, and a built-in stylus.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه یک درایو سی دی گردان، یک باتری قابل تعویض کاربر، یک درگاه IR بزرگ و یک قلم ساخته شده در stylus را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این یک درایو CD-ROM ساخته شده است، یک باتری قابل تعویض کاربر، یک پورت IR بزرگ و یک قلم داخلی ساخته شده است

10. Automobiles and trucks would be powered by quickly replaceable electric batteries.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل و کامیون توسط باتری های الکتریکی قابل تعویض سریع تامین می شوند
[ترجمه گوگل]اتومبیل ها و کامیون ها توسط باتری های قابل تعویض باتری طراحی شده اند

11. A replaceable fuse shall be of the type that requires mounting in a fuse holder.
[ترجمه ترگمان]فیوز قابل تعویض باید از نوعی باشد که به سوار شدن در یک نگهدارنده فیوز نیاز دارد
[ترجمه گوگل]فیوز قابل تعویض باید نوعی باشد که نیاز به نصب در یک نگهدارنده فیوز دارد

12. Maintenance simplified by easily replaceable piston seal and steel reinforced renewable rubber disc.
[ترجمه ترگمان]تعمیر و نگهداری ساده شده توسط آب بندی پیستون قابل تعویض به راحتی و دیسک پلاستیکی تقویت شده با فولاد، ساده می شود
[ترجمه گوگل]تعمیر و نگهداری ساده با مهر و موم پیستون آسان قابل تعویض و فولاد تقویت دیسک یدکی تجدید پذیر

13. Replaceable self - sharpening plastic punches are able to significantly outlast conventional steel punches in most applications.
[ترجمه ترگمان]مشت های پلاستیکی خود تیز کننده می توانند به طور قابل توجهی از فشار لوله های فولادی سنتی در اکثر برنامه ها بیشتر عمر کنند
[ترجمه گوگل]پانچ های پلاستیکی قابل تعویض قابل شستشو می توانند به طور قابل ملاحظه ای از پانچ های فولادی معمولی در بیشتر برنامه ها استفاده کنند

14. Most shredding machines are based on a revolving disc fitted with replaceable blades.
[ترجمه ترگمان]بیشتر ماشین های خرد کننده بر روی یک دیسک چرخان نصب شده اند که با تیغه های قابل تعویض نصب شده اند
[ترجمه گوگل]بیشتر ماشین های خرد کن بر اساس یک دیسک چرخشی نصب شده با تیغ قابل تعویض است

پیشنهاد کاربران

قابل تعویض، عوض شدنی

If I’m not skinny for him, he’ll find someone else who is

That’s right Jessica, you’re replaceable. Looking for another person


کلمات دیگر: