کلمه جو
صفحه اصلی

toxic


معنی : سمی، زهری، ناشی از زهر اگینی، زهراگین
معانی دیگر : زهرگین، زهرین، زهرآگین، زهرناک

انگلیسی به فارسی

زهری، سمی، ناشی از زهر اگینی، زهراگین


سمی، زهری، ناشی از زهر اگینی، زهراگین


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: toxically (adv.), toxicity (n.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or resulting from a toxin or other poison.
مترادف: poisonous
مشابه: mephitic, venomous, virulent

- toxic effects
[ترجمه سحر] اثر های سمی
[ترجمه ترگمان] تاثیرات سمی
[ترجمه گوگل] اثرات سمی

(2) تعریف: acting as or like a poison; injurious or deadly.
مترادف: deadly, deleterious, fatal, injurious, lethal, noxious, poisonous
متضاد: harmless, nontoxic
مشابه: baneful, dangerous, harmful, pernicious, poison, virulent

- Because lead is a toxic element, it is no longer used in paint.
[ترجمه ترگمان] چون سرب یک عامل سمی است، دیگر در رنگ مورد استفاده قرار نمی گیرد
[ترجمه گوگل] از آنجا که سرب یک عنصر سمی است، دیگر در رنگ استفاده نمی شود

• poisonous substance
poisonous, noxious, deadly
a toxic substance is poisonous; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] سمی
[نساجی] سمی

مترادف و متضاد

سمی (صفت)
noxious, toxicant, venomous, toxic, poisonous, pestilent

زهری (صفت)
toxic

ناشی از زهر اگینی (صفت)
toxic

زهراگین (صفت)
virulent, toxic

poisonous


Synonyms: baneful, deadly, harmful, lethal, mephitic, noxious, pernicious, pestilential, poison, septic, toxicant, venomous, virulent


Antonyms: harmless, nonpoisonous


جملات نمونه

1. toxic fumes
دود و بخار سمی

2. Toxic chemicals continue to be dumped in the North Sea.
[ترجمه ترگمان]مواد شیمیایی سمی همچنان در دریای شمال رها می شوند
[ترجمه گوگل]مواد شیمیایی سمی همچنان در دریای شمال تخلیه می شوند

3. Unfortunately these drugs are quite toxic and hinder the body's ability to fight off infection.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه این داروها کاملا سمی هستند و مانع از توانایی بدن برای مبارزه با عفونت می شوند
[ترجمه گوگل]متاسفانه این داروها کاملا سمی هستند و مانع از توانایی بدن در مبارزه با عفونت می شوند

4. These factories are releasing toxic gases into the atmosphere.
[ترجمه ترگمان]این کارخانجات گازهای سمی را به درون اتمسفر آزاد می کنند
[ترجمه گوگل]این کارخانه ها گازهای سمی را به جو می رسانند

5. She suffered a massive exposure to toxic chemicals.
[ترجمه ترگمان]او در معرض مواد شیمیایی سمی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او مواجه شدید با مواد شیمیایی سمی رنج می برد

6. Too much toxic waste is being dumped at sea.
[ترجمه ترگمان]مواد سمی زیادی توی دریا انداخته میشه
[ترجمه گوگل]زباله های سمی در دریا تخلیه می شود

7. Toxic chemicals were spilled into the river.
[ترجمه ترگمان]مواد شیمیایی سمی به رودخانه ریخته شد
[ترجمه گوگل]مواد شیمیایی سمی به رودخانه ریخته شد

8. The government decided to prohibit the import of toxic waste.
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفته است که واردات مواد زائد سمی را ممنوع کند
[ترجمه گوگل]دولت تصمیم گرفت واردات زباله های سمی را ممنوع کند

9. Gallons of toxic waste were flushed into the sea.
[ترجمه ترگمان]gallons از ضایعات سمی به درون دریا سرازیر شده بودند
[ترجمه گوگل]گالن های زباله سمی به دریا ریختند

10. The factory had accidentally released a quantity of toxic waste into the sea.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه به طور تصادفی مقدار ضایعات سمی را در دریا منتشر کرده است
[ترجمه گوگل]کارخانه به طور تصادفی حجم پسماند سمی را در دریا منتشر کرد

11. These products are not toxic to humans.
[ترجمه ترگمان]این محصولات برای انسان ها مضر نیستند
[ترجمه گوگل]این محصولات برای انسان سمی نیستند

12. Local communities are campaigning against the dumping of toxic waste.
[ترجمه ترگمان]جوامع محلی علیه کاهش زباله های سمی مبارزه می کنند
[ترجمه گوگل]جوامع محلی علیه تخریب زباله های سمی مبارزه می کنند

13. Up to 10 million tonnes of toxic wastes are produced every year in the UK.
[ترجمه ترگمان]سالانه بیش از ۱۰ میلیون تن ضایعات سمی تولید می شوند
[ترجمه گوگل]تا سالانه 10 میلیون تن زباله سمی در انگلستان تولید می شود

14. When toxic fumes began to drift toward our homes, we were told to evacuate.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که گازهای سمی به سمت خانه های ما حرکت کردند، به ما گفته شد که تخلیه را تخلیه کنیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که گازهای سمی شروع به رانندگی به خانه های ما کردند، به ما گفته شد که تخلیه شود

15. This chemical is toxic to many forms of life.
[ترجمه ترگمان]این ماده شیمیایی برای بسیاری از اشکال زندگی سمی است
[ترجمه گوگل]این مواد شیمیایی برای بسیاری از اشکال زندگی سمی است

toxic fumes

دود و بخار سمی


پیشنهاد کاربران

خطر ناک

سمی

مترادف باpoisonous

toxic drug= دارو های سمی, مواد مخدر سمی یا خطرناک

زهردار

سمی

۱ - سمی ، زهری ۲ - خیلی نامطلوب ( فرد ، رابطه ، وضعیت )

Toxic=it is very poisonous

گاها به معنی رومخ و آزار دهنده
toxic relationship or toxic people


کلمات دیگر: