کلمه جو
صفحه اصلی

soda


معنی : قلیا، جوش شیرین، سودا، لیموناد، کربنات سدیم، مشروب گازدار، مشروب غیر الکلی گاز دار
معانی دیگر : (از ریشه ی عربی: اسود)، (شیمی) اکسید سدیم (na2o)، بی کربنات سدیم، هیدروکسید سدیم، سود، سودسوزآور، رجوع شود به: soda water

انگلیسی به فارسی

(شیمی) قلیا، جوش شیرین، سودا، کربنات سدیم، لیموناد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a beverage made with carbonated water and a sweet flavoring.
مشابه: pop

(2) تعریف: carbonated water; soda water.

(3) تعریف: any of several sodium compounds, such as sodium carbonate and sodium hydroxide.

(4) تعریف: a cold drink made with soda water, a sweet syrup, and ice cream.

(5) تعریف: sodium.

- bicarbonate of soda
[ترجمه ترگمان] bicarbonate of
[ترجمه گوگل] جوش شیرین

• soda water, carbonated water; sweet carbonated beverage; drink made with soda water combined with syrup and ice cream; any of a number of sodium compounds; sodium
in britain, soda or soda water is fizzy water used for mixing with alcoholic drinks or fruit juice.
in the united states, soda is a sweet, fizzy flavoured drink.

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] قلیا، کربنات سدیم
[نساجی] سودا - قلیا

مترادف و متضاد

قلیا (اسم)
alkali, soda

جوش شیرین (اسم)
soda, baking soda, bicarbonate, bicarbonate of soda

سودا (اسم)
deal, soda, melancholia, trade, bargain, melancholy, soda water, yellow bile, eczema, hyp, hypochondria

لیموناد (اسم)
soda, soda water, lemonade, sherbet

کربنات سدیم (اسم)
soda, sodium carbonate

مشروب گازدار (اسم)
soda

مشروب غیر الکلی گازدار (اسم)
soda, soda water

جملات نمونه

1. plain soda
سودسوز آور خالص

2. That was the best ice-cresm soda I ever tasted.
[ترجمه ترگمان]اون بهترین سودا بود که تا حالا خوردم
[ترجمه گوگل]این بهترین نوشابه یخی بود که تا به حال ندیده بودم

3. She drank her soda through a straw.
[ترجمه ترگمان]She را از روی کاه نوشید
[ترجمه گوگل]او آب نمک خود را از طریق کاه گندم نوشید

4. Add some soda to the whisky, please.
[ترجمه ترگمان] یه مقدار سودا به ویسکی اضافه کن، لطفا
[ترجمه گوگل]لطفا کمی نوشیدنی را به ویسکی اضافه کنید

5. There was more whiskyin it than soda.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از سودا بیش از نوشابه بود
[ترجمه گوگل]بیشتر از ویتسین بود که از سودا وجود داشت

6. I will freshen your drink with more soda and ice cubes.
[ترجمه ترگمان]من نوشیدنی تو رو با مقدار بیشتری نوشابه و یخ می زنم
[ترجمه گوگل]من نوشیدنی های شما را با کره های آب نبات و نوشیدنی تازه تر می نوشم

7. These are soda biscuits.
[ترجمه ترگمان]اینا بیسکوییت سودا هستن
[ترجمه گوگل]این ها بیسکویت های سودا هستند

8. The soda was warm and had gone flat.
[ترجمه malih] نوشابه گرم بود و گازش رفته بود.
[ترجمه ترگمان]نوشابه گرم بود و صاف شده بود
[ترجمه گوگل]سودا گرم بود و مسطح شده بود

9. Do you have any diet soda?
[ترجمه اتنن] آیا نوشابه ی رژیمی میخوری
[ترجمه ترگمان]نوشابه رژیمی می خوری؟
[ترجمه گوگل]آیا رژیم غذایی دارید؟

10. He spritzed a little soda in his drink.
[ترجمه ترگمان] اون یه کم سودا توی نوشیدنی - ش ریخت
[ترجمه گوگل]او یک نوشابه کمی سودا کرد

11. 'I'll have a whisky and soda. ' 'Right you are, sir. '
[ترجمه ترگمان]من ویسکی و سودا می خورم حق با شماست قربان
[ترجمه گوگل]من یک ویسکی و نوشیدنی دارم '' راست شما، آقا '

12. She rinses her mouth with water and soda every morning.
[ترجمه ترگمان]هر روز صبح با آب و سودا دهانش را باز می کرد
[ترجمه گوگل]او دهانش را با آب و هر روز صبح سودا می کند

13. She poured a large gin and splashed soda into it from a siphon.
[ترجمه ترگمان]یک جین جین بزرگ برایش ریخت و مقداری سودا در آن ریخت
[ترجمه گوگل]او یک جین بزرگ ریخت و آب نوشیدنی را از یک سیفون به داخل آن ریخت

14. I like soda biscuits.
[ترجمه ترگمان] از بیسکوییت سودا خوشم میاد
[ترجمه گوگل]من بیسکویت نوشابه را دوست دارم

15. Mother used washing soda to get the stains out.
[ترجمه ترگمان]مادر از شستن سودا برای پاک کردن لکه ها استفاده کرد
[ترجمه گوگل]مادر برای پاک کردن لکه ها از سدیم شستشو استفاده کرد

پیشنهاد کاربران

سیرابی هم میشه

نوشابه غیر الکلی. . . Soft drink

آب گازدار

نوشابه

آب با جوش شیرین


نوشابه . قبلا یه نوشابه soda pop میگفتند که البته قدیمی شده و الان مگویند soda,

آب گاز دار. . .

مثل لیموناد و نوشابه


کلمات دیگر: