کلمه جو
صفحه اصلی

pumping


تلمبه زنی

انگلیسی به فارسی

پمپاژ، با تلمبه خالی کردن، با تلمبه باد کردن، تلمبه زدن، سر و گوش آب دادن


انگلیسی به انگلیسی

• act of drawing liquids by suction

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] تلمبه زنی - پمپاژ - مکش - زمین تپش
[برق و الکترونیک] پمپاژ شیوه ای برای تحریک الکترونها به تراز انرژی بالاتر در لیزر . پمپاژ میتواند به صورت اپتیکی و بامنبع نور، به صورت الکتریکی و با تخلیه در گاز یا با جریان در نیمرسانا یابه صورت شیمیایی با واکنش بین دو گاز، انجام شود. پمپاژ ایجاد وارونگی جمعیت الکترونی می کند که برای آغاز و ادامه یافتن عمل لیزر لازم است . در میزر، پمپاژ با سیگنال ریزموجی انجام می شود که بسامد آن با سیگنال خروجی متفاوت است.
[مهندسی گاز] تلمبه زنی
[ریاضیات] اعمال نیرو

جملات نمونه

1. the goverrment is pumping a lot of money into dam building
دولت پول فراوانی را صرف سد سازی می کند.

2. It's no use pumping a dry well.
[ترجمه Fahi] تلمبه زدن در یک چاه خشک هیچ فایده ای ندارد
[ترجمه ترگمان]تلمبه زدن فایده نداره
[ترجمه گوگل]بدون استفاده از پمپاژ یک چاه خشک

3. The fire department is still pumping floodwater out of the cellars.
[ترجمه ترگمان]مرکز آتش نشانی هنوز داره از the بیرون میزنه
[ترجمه گوگل]اداره آتش نشانی هنوز از سیلابها سوخته است

4. Japanese companies have been pumping out plenty of innovative products.
[ترجمه ترگمان]شرکت های ژاپنی بسیاری از محصولات نوآور را بیرون راندند
[ترجمه گوگل]شرکت های ژاپنی از بسیاری محصولات نوآورانه پمپ می کنند

5. The government keeps pumping out the same old propaganda.
[ترجمه ترگمان]دولت همچنان همان تبلیغات قدیمی را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]حکومت همان تبلیغاتی را که در گذشته انجام داده است پمپاژ می کند

6. Seeing the crowd really got my adrenalin pumping.
[ترجمه ترگمان]دیدن جمعیت باعث شد که adrenalin به تپش افتاده باشند
[ترجمه گوگل]دیدن جمعیت واقعا پمپاژ آدرنالین من بود

7. The farmers were pumping away the whole day.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان سرتاسر روز تلمبه می زدند
[ترجمه گوگل]کشاورزان روز به روز پمپاژ می شوند

8. My heart was pumping very fast.
[ترجمه ترگمان]قلبم داشت تند می زد
[ترجمه گوگل]قلبم خیلی سریع پمپ شد

9. It is autumn and they are pumping water out of the swimming pool.
[ترجمه ترگمان]پاییز است و آن ها آب را از استخر هدایت می کنند
[ترجمه گوگل]پاییز است و آب از استخر شنا می کنند

10. He got a job pumping gas for the hotel guests.
[ترجمه ترگمان]او برای میهمانان هتل یک پمپ گاز دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او یک کار پمپاژ گاز برای مهمانان هتل به دست آورد

11. She succeeded in pumping the name of the winner out of him.
[ترجمه ترگمان]او موفق شد که نام برنده را از او بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]او موفق شد نام برنده را از او بیرون ببرد

12. The factory has been merrily pumping chemical waste into the river for the past ten years.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه در طی ده سال گذشته با خوشحالی زباله های شیمیایی را به درون رودخانه تزریق کرده است
[ترجمه گوگل]این کارخانه به مدت ده سال گذشته به طور شگفت انگیز پمپاژ زباله های شیمیایی در رودخانه بوده است

13. They had been pumping money into the business for some years without seeing any results.
[ترجمه ترگمان]آن ها سال ها بدون دیدن نتایج، پول خود را به این کار تزریق کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها برای چندین سال پول خود را صرف کسب و کار کرده اند و هیچ نتیجه ای نگرفته اند

14. My heart was pumping with excitement.
[ترجمه ترگمان]قلبم از هیجان می تپید
[ترجمه گوگل]قلبم با هیجان پمپ شد

15. She was pumping me for details of the new project.
[ترجمه ترگمان]او برای جزئیات پروژه جدید به من کمک می کرد
[ترجمه گوگل]او برای جزئیات پروژه جدید به من مراجعه کرد

پیشنهاد کاربران

پمپاژ کردن مثلا heart pumping

بیرون کشیدن

pumping ( عمومی )
واژه مصوب: پمپ‏زنی
تعریف: بیرون کشیدن سیالات از جایی و داخل کردن آن به جای دیگر به کمک تلمبه یا پمپ|||متـ . تلمبه‏زنی


کلمات دیگر: