کلمه جو
صفحه اصلی

firedamp


معنی : گاز قابل احتراق معدن، گاز متان
معانی دیگر : (به ویژه در کان زغال سنگ) گاز قابل احتراق، گاز آتش گیر، دم، گاز

انگلیسی به فارسی

گاز قابل‌احتراق معدن، گاز متان


انگلیسی به انگلیسی

• explosive gas comprised primarily of methane (accumulates in mines)

اسم ( noun )
• : تعریف: an extremely explosive gas found in coal mines and composed primarily of methane.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] گاز زغال، گاز معدن یک گاز معدن زغال سنگ که قابل انفجار است و عمدتاً از متان ساخته شده است. مقایسه شود با: مه سیاه، white damp مه سفید، گازهای مانده از انفجار.
[معدن] گاز زغال (تهویه)
[زمین شناسی] گاز قابل احتراق، متان مخلوط منفجره شونده متان هوا با 5 تا 15 درصد متان

مترادف و متضاد

گاز قابل احتراق معدن (اسم)
firedamp

گاز متان (اسم)
firedamp

جملات نمونه

1. The scourge of firedamp explosions caused by the miners' lights should have dwindled to nothing after the lamp came into use.
[ترجمه ترگمان]بلای انفجارهایی که از سوی معدنچیان به وجود آمده بود، پس از اینکه لامپ مورد استفاده قرار گرفت، باید به هیچ وجه کم رنگ شود
[ترجمه گوگل]نگرانی از انفجارهای ناشی از آتش سوزی ناشی از چراغ های معدنچیان پس از استفاده از لامپ، باید به هیچ وجه نپسندد

2. Accordingly, the function that rural development uses firedamp new technology great, meaning is far - reaching .
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، این وظیفه که توسعه روستایی از فن آوری نوین تکنولوژیکی استفاده می کند، بسیار گسترده است
[ترجمه گوگل]بر این اساس، عملکردی که توسعه روستایی از فن آوری جدید فن آوری های بزرگ استفاده می کند، به معنی دستیابی به اهداف است

3. The follow - up maintenance of firedamp pools is becoming the major problem firedamp pool quantity.
[ترجمه ترگمان]نگهداری از استخرهای خنک کننده در حال تبدیل شدن به مشکل اصلی در مقدار آب استخر است
[ترجمه گوگل]نگهداری پس انداز از پسزمینه های خاموش شده تبدیل به یک مشکل عمده برای حجم کم مجاز شده است

4. The explosive mixture of firedamp and air.
[ترجمه ترگمان]مخلوط انفجاری of و هوا
[ترجمه گوگل]مخلوط مواد منفجره از آتش و هوا

5. It is to popularize firedamp pool actively, change bavin burning a red-letter day, protect silvan natural resources.
[ترجمه ترگمان]این کار برای مشهور کردن استخر firedamp به طور فعال، تغییر bavin در یک روز قرمز در طول روز، حفاظت از منابع طبیعی silvan است
[ترجمه گوگل]این است که به طور جدی محبوب کردن استخر سرپوشیده، تغییر بنین در روز قرمز، محافظت از منابع طبیعی سیلان

6. Rural firedamp construction welcomed unprecedented development opportunity.
[ترجمه ترگمان]ساخت firedamp روستایی از فرصت توسعه بی سابقه استقبال کرد
[ترجمه گوگل]ساخت خانه های فضایی روستایی، فرصتی بی نظیر را برای توسعه به دست آورده است

7. Firedamp flame propagation rules under obstacles are researched during the gas explosion process. The results show that obstacles have an important affection to the gas flame propagation speed.
[ترجمه ترگمان]قوانین انتشار شعله Firedamp تحت موانع در طی فرآیند انفجار گاز مورد تحقیق قرار می گیرند نتایج نشان می دهد که موانع بر سر سرعت انتشار شعله گاز تاثیر مهمی دارند
[ترجمه گوگل]انتشار شعله های حرارتی تحت موانع در طول فرآیند انفجار گاز مورد بررسی قرار می گیرد نتایج نشان می دهد که موانع توجه زیادی به سرعت انتشار شعله گاز دارند

8. The ammonia comes from firedamp fermentation has been determined by ammonium - gas - sensitive electrodes with satisfactory results.
[ترجمه ترگمان]آمونیاک حاصل از تخمیر firedamp بوسیله الکترودهای حساس ammonium - گاز با نتایج رضایت بخشی تعیین شده است
[ترجمه گوگل]آمونیاک از طریق تخلیه اتمسفر توسط الکترودهای حساس آمونیوم - گاز با نتایج مطلوب تعیین شده است

9. This is the pool of the 2 nd firedamp that Chinese expert builds in Philippine country.
[ترجمه ترگمان]این استخر دو و دومین firedamp است که متخصص چینی در کشور فیلیپین می سازد
[ترجمه گوگل]این مجموعه ای از دومین فایروال است که کارشناس چینی در کشور فیلیپین تولید می کند

10. Farming ability cadre says, firedamp communicates this kind of affinity.
[ترجمه ترگمان]کادر توانایی کشاورزی می گوید: firedamp این نوع وابستگی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]کادر توانمندی کشاورزی می گوید، فایروال ها این نوع ارتباط را تبادل نظر می کنند

11. The pillars of coal left behind were compressed, releasing large amounts of an explosive mixture of air and methane called firedamp.
[ترجمه ترگمان]ستون های ذغال سنگ جا مانده در پشت به هم فشرده شدند و مقادیر زیادی از یک مخلوط انفجاری از هوا و متان به نام firedamp را آزاد کردند
[ترجمه گوگل]ستون های زغال سنگ پشت سرش فشرده شده بود، مقدار زیادی از مخلوط مواد منفجره ای از هوا و متان به نام آتش سوزی آزاد می شد

12. Methane is inflammable explosion hazard gas as the basis of mash gas, firedamp and rock gas.
[ترجمه ترگمان]متان، گاز خطر انفجار قابل اشتعال به عنوان اساس گاز، firedamp و گاز سنگ است
[ترجمه گوگل]متان گاز خطر انفجار قابل اشتعال به عنوان پایه گاز مخزن، گاز و گازهای روغنی است

13. In the middle of there is on bridge as the bright firedamp light like electric lamp.
[ترجمه ترگمان]در وسط این پل مانند چراغ برقی روشن، روی پل است
[ترجمه گوگل]در وسط پل به عنوان نور فیرایتی روشن مانند لامپ الکتریکی وجود دارد

14. This series distribution device is applicable for coal mine with firedamp or coal dust in the ambient.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه توزیع سری برای معدن زغال سنگ با firedamp یا خاکه ذغال سنگ در محیط قابل استفاده است
[ترجمه گوگل]این دستگاه توزیع سری برای معادن زغال سنگ با ذرات ریز یا ذغال سنگ در محیط قابل استفاده است


کلمات دیگر: