صفحه اصلی
floatage
معنی
: شناوری
معانی دیگر
: رجوع شود به: flotage، flotage شناوری
بستن
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
مترادف و متضاد
انگلیسی به فارسی
( flotage ) شناوری
شناور، شناوری
انگلیسی به انگلیسی
• buoyancy; ability to float; object that floats; boat; floating refuse
دیکشنری تخصصی
[مهندسی گاز] شناوری
مترادف و متضاد
شناوری
(اسم)
floating, levitation, buoyancy, flotation, floatation, swim, floatage, natation
کلمات دیگر: