کلمه جو
صفحه اصلی

strainer


معنی : صافی، پالونه، اب میوه گیر، بغاز، پالایش کننده
معانی دیگر : سرنده، پرویزن، موبیز، پالاوان، راوک، (اصفهانی) سماق پالون، پالاگر، آبکش

انگلیسی به فارسی

صافی، پالایش کننده، آب میوهگیر، بغاز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a device used for straining or filtering.
مشابه: filter

(2) تعریف: a person or thing that strains.

• filter for removing impurities or foreign objects from liquids
a strainer is a tool used for separating liquids from solids. it has a lot of small holes at the bottom through which liquid can pass but solid substances cannot.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] صافی - آشغالگیر - توری
[مهندسی گاز] صافی
[زمین شناسی] صافی، آشغال گیر، توری
[نساجی] صافی - فیلتر

مترادف و متضاد

صافی (اسم)
filter, gloss, clearance, serenity, purity, smoothness, strainer, colander, leach, limpidity, scumble

پالونه (اسم)
filter, strainer, colander

اب میوه گیر (اسم)
squeezer, strainer

بغاز (اسم)
strait, strainer

پالایش کننده (اسم)
strainer

جملات نمونه

1. A liquid filters through a strainer, into the receptacle beneath.
[ترجمه مریم] مایع از آبکشی به داخل سطح زیرین مناسبی عبور می مکند.
[ترجمه ترگمان]یک فیلتر مایع از یک صافی، به درون مخزنی که در زیر آن قرار دارد
[ترجمه گوگل]یک فیلتر مایع از طریق یک سینر، به داخل ظرف در زیر

2. Pour the broth through a strainer.
[ترجمه ترگمان]سوپ را از طریق یک strainer بریزید
[ترجمه گوگل]سوپ را از طریق یک سینر بریزید

3. In goes the coarse strainer, and the charcoal pad with the white side facing the foam.
[ترجمه ترگمان]از این strainer، از این strainer، و با کف سفید، رو به کف مطبخ
[ترجمه گوگل]در داخل سینر درشت می رود و پد زغال چوب با سمت سفید رو به روی فوم قرار می گیرد

4. Sieve the mixture through a fine strainer and pour into a freezer-proof dish.
[ترجمه ترگمان]مخلوط را از طریق یک strainer خوب مخلوط کنید و وارد یک ظرف سالاد کنید
[ترجمه گوگل]مخلوط را با یک سینر خوب ریخته و به یک ظرف ضدعفونی کننده بریزید

5. Strain the stock through a fine strainer or sieve.
[ترجمه ترگمان]از طریق یک strainer یا غربال به آن stock
[ترجمه گوگل]انباشته شدن سهام را از طریق یک سینر خوب یا غربال

6. Pass the liquid through a strainer and serve very hot, garnished with the chopped parsley.
[ترجمه ترگمان]مایع را از a رد کن و خیلی داغ به آن برس، با آن تکه جعفری وحشی آراسته شده ای
[ترجمه گوگل]مایع را از طریق یک سینر بریزید و خنک شود، با جعفری خرد شده تزیین کنید

7. Strain stock through a fine mesh strainer, divide stock among several small bowls or containers to speed cooling, and cool.
[ترجمه ترگمان]Strain از طریق یک strainer توری نازک، سهام را در چند کاسه یا گلدان کوچکی تقسیم می کنند تا خنک شوند و خنک شوند
[ترجمه گوگل]انباشتگی را از طریق یک سینی مش خوب، تقسیم میکنید، در میان چند کاسه کوچک یا ظروف کوچک به منظور کاهش سرعت خنک کننده، و سرد

8. Drain in strainer and immediately plunge beans into ice water.
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"
[ترجمه گوگل]تخلیه در سینر و بلافاصله شیرینی ها را به آب یخ بکشید

9. Press spinach against strainer with a large spoon to squeeze out as much water as possible.
[ترجمه ترگمان]اسفناج را در برابر strainer با یک قاشق بزرگ فشار دهید تا هر چه سریع تر آب را فشار دهید
[ترجمه گوگل]اسفناج را با یک قاشق بزرگ فشار دهید تا فشار آب را تا حد ممکن کاهش دهد

10. Using fine-mesh strainer, strain sauce into mixing bowl and place bowl in larger mixing bowl of ice water to cool sauce.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از \"strainer -\" (mesh)، سس strain را در کاسه بریزید و در کاسه بریزید و در کاسه بریزید تا سس خنک شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از سینر ریز مش، سس فشار را به مخلوط کردن کاسه و محل قرار دادن کاسه در مخلوط بزرگتر از آب یخ برای سرد کردن سس

11. Strain custard through fine-mesh strainer into second large mixing bowl.
[ترجمه ترگمان]custard Strain از صافی - به سمت کاسه مخلوط بزرگ دوم استفاده کردند
[ترجمه گوگل]طرز تهیه شیرینی پزی را از طریق سینرهای مشکی به دومین کاسه مخلوط بزرگ اضافه کنید

12. Drain in a strainer, rinse and remove root ends.
[ترجمه ترگمان]آب را تخلیه کنید، آبکشی کنید و انتهای root را از بین ببرید
[ترجمه گوگل]در یک سینر تخلیه کنید، شستشو دهید و انتهای ریشه را بردارید

13. Turn down and pour the milk through a strainer into a bowl.
[ترجمه ترگمان]و شیر را از آبکش به داخل یک کاسه بریزید
[ترجمه گوگل]به پایین بکشید و شیر را از طریق یک سینر به یک کاسه بریزید

14. To clean; remove bottom plug, seat spring, strainer and seat disc.
[ترجمه ترگمان]برای تمیز کردن؛ حذف درپوش کف، فنر صندلی، strainer و دیسک روی صندلی
[ترجمه گوگل]تمیزکردن؛ پلاگین پایین، صندلی بهار، سینر و دیسک صندلی را حذف کنید

15. The cleaning strainer base of 280 diesel engine in low pressure casting was discussed.
[ترجمه ترگمان]صافی cleaning (strainer)از حدود ۲۸۰ موتور دیزلی در ریخته گری با فشار پایین مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در مورد ریخته گری کم فشار مورد استفاده قرار گرفته است

پیشنهاد کاربران

آبمیوه گیر _ صافی

میشه گفت juicer.
آبمیوه گیر.

ابکش/ صافی

آبمیوه گرفتن با دست

strainer ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: تورصافی
تعریف: نوعی صافی که مایع از آن عبور می کند و مواد جامد جدا می شوند

کفگیر


کلمات دیگر: