کلمه جو
صفحه اصلی

lox


معنی : اکسیژن مایع، ازاد ماهی دودی
معانی دیگر : ماهی آزاد دودی، (به ویژه در موشک) اکسیژن آب وار (مایع) (lox هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

اکسیژن مایع، آزاد ماهی دودی


اکسیژن مایع، ازاد ماهی دودی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a variety of smoked salmon.

• cured or smoked salmon
liquid oxygen; smoked salmon (type of fish)

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] لاکس مخفف اکسیژن مایع، سوخت cryogenic مایع در دمای کمتر از منفی 183 درجه ی سانتی گراد .
[مهندسی گاز] اکسیژن مایع

مترادف و متضاد

اکسیژن مایع (اسم)
lox

ازاد ماهی دودی (اسم)
lox

جملات نمونه

1. Bearing is one of technical cruxes in development of LH 2/LOX engine turbo pump. Breakdowns of bearings may often lead to fai1ure of engine test.
[ترجمه ترگمان]Bearing یکی از cruxes فنی در توسعه پمپ موتور توربو ۲ \/ lox است Breakdowns of ممکن است اغلب منجر به fai۱ure تست موتور شوند
[ترجمه گوگل]یاتاقان یکی از دلایل فنی در توسعه توربو پمپ موتور LH 2 / LOX می باشد خرابی یاطاقان اغلب ممکن است منجر به تست موتور شود

2. While inhibitors of LOX, nPG and NDGA can inhibit ethylene production.
[ترجمه ترگمان]در حالی که بازدارنده های of، nPG و NDGA می توانند تولید اتیلن را مهار کنند
[ترجمه گوگل]در حالی که مهار کننده های LOX، nPG و NDGA می توانند تولید اتیلن را مهار کنند

3. "Oh, Fox Lox," said Turkey Lurkey "the sky is falling!"
[ترجمه ترگمان]Turkey می گوید: \"آه، فاکس lox، آسمان در حال سقوط است!\"
[ترجمه گوگل]'اوه، فاکس لوکس، گفت: ترکیه Lurkey' آسمان در حال سقوط است! '

4. Lipoxygenases(LOX) are a group of nonheme Fe containing proteins.
[ترجمه ترگمان]lipoxygenases (lox)گروهی از nonheme است که حاوی پروتئین ها هستند
[ترجمه گوگل]لیپوکسینژنها (LOX) گروهی از غلظت Fe غلظت پروتئین هستند

5. The inhibition of calcium treatment on enzymatic browning influenced polyphenol oxidase (PPO) activity and lipoxygenase (LOX) activity.
[ترجمه ترگمان]مهار واکنش کلسیم بر روی فعالیت آنزیمی پلی فنول influenced بر فعالیت آنزیمی polyphenol پلی فنول (PPO)و فعالیت lipoxygenase (lox)
[ترجمه گوگل]مهار استفاده از کلسیم بر روی قهوه ای آنزیمی تحت تأثیر فعالیت پلیفنول اکسیداز (PPO) و فعالیت لیپوکسیژناز (LOX) قرار گرفت

6. No cold LOX tanks or reactor banks, just Mylar by the mile.
[ترجمه ترگمان]هیچ تانک lox سرد یا بانک های رآکتور وجود ندارد، فقط by مایل مربع است
[ترجمه گوگل]بدون مخازن LOX سرد و یا بانک های راکتور، فقط Mylar توسط مایل

7. Phospholipase A2 (PLA and lipoxygenase(LOX) may have some important functions in plant metabolism and signal transduction.
[ترجمه ترگمان]Phospholipase A۲ (PLA و lipoxygenase (lox)ممکن است برخی از عملکردهای مهم در متابولیسم گیاه و انتقال سیگنال را داشته باشند
[ترجمه گوگل]فسفولیپاز A2 (PLA و lipoxygenase (LOX) ممکن است برخی از توابع مهم در متابولیسم گیاه و انتقال سیگنال داشته باشد

8. OBJECTIVE To study the expression of lysyloxidase gene (LOX) in atherosclerotic artery.
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای مطالعه بیان ژن lysyloxidase در سرخرگ atherosclerotic
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی بیان ژن لیسیوکسیداز (LOX) در شریان آترواسکلروز

9. Bill: Sunny-side up Lox or ham?
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن گوشت خوک یا گوشت خوک؟
[ترجمه گوگل]بیل: آفتابی سمت چپ تا لکس یا ژامبون؟

10. LOX _ 55 B } { Well, how the bloody hell should I know? Do I look like a merchant?
[ترجمه ترگمان] خب، من از کجا بدونم؟ شبیه a؟
[ترجمه گوگل]LOX _ 55 B} {خوب، چطور جهنم خونین باید بدانم؟ آیا به دنبال یک تاجر هستم؟

11. Fox Lox said, "How do you know, Turkey Lurkey?"
[ترجمه ترگمان]فاکس lox گفت: \"شما از کجا می دانید، ترکیه Lurkey؟\"
[ترجمه گوگل]فاکس لوکس گفت: 'چطور متوجه شدید، ترکیه Lurkey؟'

12. LOX exhibit co-oxidase activity toward xenobiotics in the presence of polyunsaturated fatty acid (PUFA) or some other chemicals, in addition to catalyzing the stereospecific dioxygenation of PUFA.
[ترجمه ترگمان]lox، فعالیت آنزیمی را به سمت xenobiotics در حضور اسید چرب اشباع نشده (PUFA)یا برخی دیگر مواد شیمیایی دیگر نیز به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]LOX نشان می دهد فعالیت co-oxidase نسبت به xenobiotics در حضور اسید چرب غیر اشباع (PUFA) و یا برخی از مواد شیمیایی دیگر، علاوه بر کاتالیزوری dioxygenation استروئید اختصاصی PUFA

13. The fridge is always stocked with cold cuts, lox and orange juice, available free of charge.
[ترجمه ترگمان]یخچال همیشه با برش های سرد، lox و آب پرتقال پر می شود و رایگان است
[ترجمه گوگل]یخچال همیشه با برش های سرد، لوکس و آب پرتقال عرضه می شود، در دسترس نیست

14. Who do you think will come buy bagels and lox on Ninth Street?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی کی برای خریدن پیراشکی و ماهی دودی در خیابان نهم خواهد آمد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی فکر می کند به خرید نان و نوشیدنی در خیابان نود می آید؟

15. The men were puffing and panting as they pulled the lox across the room.
[ترجمه ترگمان]همچنان که ماهی دودی را از اتاق بیرون می کشیدند، مردها نفس نفس می زدند و نفس نفس می زدند
[ترجمه گوگل]مردانی که از اتاق بیرون می کشیدند، نفس می کشیدند و نفس می کشیدند


کلمات دیگر: