1. fruits, as they ripen, they sweeten
میوه ها که رسیده می شوند شیرین می شوند.
2. he thought it was a good time to sweeten the people with a tax cut
فکر می کرد وقت مناسب بود برای اینکه با کاهش مالیات ها دل مردم را به دست آورد.
3. The small courtesies sweeten life; the greater ennoble it.
[ترجمه ترگمان]ادب و نزاکت ناچیز زندگی شیرین را شیرین می کند و به آن شرافت بیشتری می بخشد
[ترجمه گوگل]حسرت های کوچک زندگی را شیرین می کند؛ آن را افزایش می دهد
4. Sweeten to taste with honey or brown sugar.
[ترجمه ترگمان]sweeten با عسل یا شکر قهوه ای
[ترجمه گوگل]شیرین کردن با شکر عسل یا شکر قهوه بخورید
5. Sweeten the mixture with a little honey.
[ترجمه ترگمان]مخلوط کردن مخلوط با یک عسل کوچک
[ترجمه گوگل]شیرین کردن مخلوط با عسل کمی
6. Do you like to sweeten your coffee?
[ترجمه ترگمان]دوست داری قهوه شیرین بخوری؟
[ترجمه گوگل]دوست داری قهوه را شیرین کنی؟
7. To sweeten your oral cavity, you can have a piece of chewing gum.
[ترجمه ترگمان]برای شیرین کردن حفره دهانی، می توانید آدامس جویدن آدامس داشته باشید
[ترجمه گوگل]برای خنک کردن حفره دهان، می توانید یک قطعه از آدامس را داشته باشید
8. The fall in inflation did little to sweeten news of massive job losses.
[ترجمه ترگمان]کاهش تورم برای افزودن خبر تلفات سنگین شغلی کمی به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]سقوط تورم کمی خسارتی به اخبار مربوط به تلفات گسترده شغلی نداشت
9. The Australians fry their bananas and sweeten them with honey.
[ترجمه ترگمان]مردم استرالیا موز خود را سرخ می کنند و آن ها را با عسل شیرین می سازند
[ترجمه گوگل]استرالیایی ها موز خود را سرخ کرده و عسل را شیرین می کنند
10. He can sweeten the ordinary things.
[ترجمه ترگمان]می تواند چیزهای معمولی را شیرین کند
[ترجمه گوگل]او می تواند چیزهای عادی را شیرین کند
11. I think you should try to sweeten him up before you ask him for the loan.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم تو باید سعی کنی قبل از اینکه از او وام بگیری، او را شیرین کنی
[ترجمه گوگل]فکر میکنم قبل از اینکه از او برای وام بخواهید سعی کنید او را شیرین کنید
12. I'll sweeten her up a bit by inviting her to the party.
[ترجمه ترگمان]او را به مهمانی دعوت می کنم
[ترجمه گوگل]من او را با دعوت او به حزب کمی کمی شیرین
13. A delivery of butter pecan or Neapolitan might sweeten the deal.
[ترجمه ترگمان]یک نوع کره گردویی یا ناپلی ممکن بود معامله را شیرین کند
[ترجمه گوگل]تحویل پخته کره یا ناپلی ممکن است این معامله را شیرین کند
14. Special offers sweeten the pot for those who wish to depart.
[ترجمه ترگمان]نیروی ویژه برای کسانی که می خواهند بروند را شیرین می کند
[ترجمه گوگل]پیشنهادات ویژه شیرینی گلدان را برای کسانی که مایل به ترک هستند
15. Mattel Inc. is expected to sweeten its offer.
[ترجمه ترگمان]از شرکت متل انتظار می رود که این پیشنهاد را شیرین سازد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود Mattel Inc پیشنهاد خود را شیرین کند