کلمه جو
صفحه اصلی

cribbing


(در امتحان) تقلب، نت کشیدن، رونویسی (از روی ورقه ی دیگری)، ورقه ی تقلب، رونویسی (ورقه ی دیگری)، (معدن و تونل و غیره) شمع، چوب بست، طاق نگهدار، طاقبند

انگلیسی به فارسی

(در امتحان) تقلب، نت کشیدن، رونویسی (از روی ورقه‌ی دیگری)


ورقه‌ی تقلب، نت، رونویسی (ورقه‌ی دیگری)


(معدن و تونل و غیره) شمع، چوب بست، طاق نگهدار، طاقبند


رجوع شود به: crib biting


کریبینگ، کش رفتن یا دزدیدن


دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] الوار بندی - تخته کوبی
[معدن] جرزبندی چوبی (نگهداری)

جملات نمونه

1. he was caught cribbing
در حال تقلب مچ او را گرفتند.

2. I got chucked out of the exam for cribbing from the guy in front.
[ترجمه ترگمان]من از امتحان خارج شدم و از طرف کسی که اون جلو بود رفتم بیرون
[ترجمه گوگل]من از امتحان برای فریب دادن از طرف مقابل در منزل خارج شدم

3. Matt was caught cribbing the answers from his friend.
[ترجمه ترگمان] مت با جواب های دوست اون دستگیر شده بود
[ترجمه گوگل]مات در پاسخ به دوستش گرفتار شد

4. He was accused of cribbing an article for his speech.
[ترجمه ترگمان]او به cribbing یک مقاله برای سخنرانی اش متهم شده بود
[ترجمه گوگل]او متهم به نقض مقاله برای سخنرانی او شد

5. He had been caught cribbing in an exam.
[ترجمه ترگمان]او در امتحان شرکت کرده بود
[ترجمه گوگل]او در یک امتحان گرفتار شده بود

6. Students charged that cribbing had been going on at the school for years.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان متهم کردند که cribbing سال ها است که در مدرسه به سر می برند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان متهم به این شده اند که در سال های گذشته در مدرسه ریاکاری انجام شده است

7. When questioned, the boy admitted to cribbing the answer from a book he was hiding.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که از او سوال شد، پسر اعتراف کرد که پاسخ را از کتابی که پنهان کرده بود cribbing
[ترجمه گوگل]وقتی سوالی مطرح شد، پسر پذیرفته شد تا پاسخی از یک کتابی که مخفی شده بود رها کند

8. There will be no cribbing from anyone else's work!
[ترجمه ترگمان]هیچ cribbing از کار هیچ کس در کار نیست!
[ترجمه گوگل]هیچ کار دیگری از کار دیگری انجام نخواهد شد!

9. The copy, cribbing and falsification are repeatedly arising.
[ترجمه ترگمان]کپی، cribbing و جعل به طور مکرر ایجاد می شوند
[ترجمه گوگل]کپی، فریبندگی و فریب مکررا بوجود آمده است

10. You have been cribbing from Bennett.
[ترجمه ترگمان] تو از بنت سو استفاده کردی
[ترجمه گوگل]شما از بنت چنگ زده اید

11. But Tatum was primarily self-taught, cribbing from piano rolls, phonograph recordings and radio broadcasts while learning what he could from musicians he encountered.
[ترجمه ترگمان]اما \"تتوم\" برای یاد گرفتن آنچه که او از musicians که با آن مواجه شد، پخش برنامه های رادیویی و رادیویی خود را از روی صفحه های پیانو، صفحه های گرامافون و رادیو پخش کرد
[ترجمه گوگل]اما تاتوم عمدتا خودآموخته بود، از رول پیانو، ضبط فونوگرافی و پخش رادیویی، در حالی که یادگیری از آنچه که او می توانست از موزیسین های مورد علاقه او بگیرد

12. However, after a year or so he had recovered from all his problems except cribbing and an occasional bout of colic.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بعد از یک سال، از همه مشکلاتش به جز cribbing و an قولنج به دست آورد
[ترجمه گوگل]با این حال، پس از یک سال یا بیشتر از همه مشکلات خود، به جز گریبانگیری و گاه گاه کولیک، بهبود یافت

13. There was a great deal of laughter and shouting and hurried cribbing of the history homework for the next lesson.
[ترجمه ترگمان]صدای خنده و داد و فریاد و شروع کلاس درس تاریخ برای درس بعدی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]یک سری از خنده و فریاد و فریاد کشیدن از انجام تکالیف تاریخ برای درس بعدی وجود دارد

پیشنهاد کاربران

( Cribbing ) [اصطلاح دریانوردی]الوارهائی که در هنگام ساخت و یا تعمیر کشتی برای حفظ تعادل و نگهداشتن کشتی در زیر آن قرار میدهند .


کلمات دیگر: