1. a proportional immigration quota
سهمیه ی نسبی مهاجرت
2. pay proportional to work done
دستمزد متناسب با کار انجام شده
3. The punishment should be proportional to the crime.
[ترجمه ترگمان]مجازات باید متناسب با جرم باشد
[ترجمه گوگل]مجازات باید متناسب با جرم باشد
4. The pay will be proportional to the time put in.
[ترجمه سام] پرداخت متناسب با زمان گذاشته شده خواهد بود.
[ترجمه ترگمان]این حقوق متناسب با زمان عرضه خواهد بود
[ترجمه گوگل]پرداخت خواهد شد متناسب با زمان قرار داده شده است
5. Loss of weight is directly proportional to the rate at which the disease is progressing.
[ترجمه ترگمان]کاهش وزن به طور مستقیم متناسب با میزان پیشرفت این بیماری است
[ترجمه گوگل]از دست دادن وزن به طور مستقیم با نرخ پیشرفت بیماری مواجه است
6. The fee charged by the realtor is directly proportional to the price of the property.
[ترجمه ترگمان]هزینه ارائه شده توسط دلال معاملات ملکی به طور مستقیم متناسب با قیمت ملک است
[ترجمه گوگل]هزینه اتهامات توسط مسکن مستقیما با قیمت اموال متناسب است
7. The output should be proportional to the input.
[ترجمه ترگمان]خروجی باید متناسب با ورودی باشد
[ترجمه گوگل]خروجی باید متناسب با ورودی باشد
8. Salary is proportional to years of experience.
[ترجمه ترگمان]حقوق متناسب با سال تجربه است
[ترجمه گوگل]حقوق با سالها تجربه متناسب است
9. The speed of the glider is directly proportional to the speed of the wind.
[ترجمه ترگمان]سرعت گلایدر به طور مستقیم با سرعت باد متناسب است
[ترجمه گوگل]سرعت پلاتر به طور مستقیم با سرعت باد متفاوت است
10. The pay will be proportional to the amount of time put in.
[ترجمه ترگمان]این حقوق متناسب با مقدار زمان در نظر گرفته خواهد شد
[ترجمه گوگل]پرداخت خواهد شد متناسب با مقدار زمان قرار داده شده است
11. Payment will be proportional to the amount of work done.
[ترجمه ترگمان]پرداخت متناسب با مقدار کار انجام شده خواهد بود
[ترجمه گوگل]پرداخت خواهد شد متناسب با مقدار کار انجام شده است
12. The number of teachers appointed is proportional to the total number of students.
[ترجمه ترگمان]تعداد معلمان انتخاب شده متناسب با تعداد کل دانش آموزان است
[ترجمه گوگل]تعداد معلمان تعیین شده متناسب با تعداد کل دانش آموزان است
13. The dwarf's long arms were not proportional to his height.
[ترجمه ترگمان]بازوان بلندش متناسب با قد و قامت او نبود
[ترجمه گوگل]سلاح طولانی کوتوله با ارتفاع او متناسب نیست
14. The way any system works is inversely proportional to its security.
[ترجمه ترگمان]روشی که هر سیستم با آن کار می کند رابطه معکوس با امنیتش دارد
[ترجمه گوگل]روش کار هر سیستم با معکوس متناسب با امنیت آن است
15. The amount we give is inversely proportional to the conspicuousness of the causes of his behavior.
[ترجمه ترگمان]مبلغی که ما به آن می دهیم رابطه معکوس با the علل رفتار او دارد
[ترجمه گوگل]مبلغی که ما ارائه می دهیم، معکوس متناسب با ظاهر علت رفتار او است