1. an isolate pawn in a chess game
(سرباز) پیاده ی تک افتاده در بازی شطرنج
2. to isolate a child with an infectious disease
بچه ای را که دچار بیماری عفونی شده است از دیگران جدا کردن
3. i have observed that foreign students tend to isolate themselves
متوجه شده ام که شاگردان برون مرزی به انزوا گرایش دارند.
4. Do not isolate yourself from others.
[ترجمه ترگمان]خودت رو از بقیه جدا نکن
[ترجمه گوگل]خود را از دیگران جدا نکنید
5. We should never isolate ourselves from the masses.
[ترجمه ترگمان]ما نباید خودمون رو از توده جدا کنیم
[ترجمه گوگل]ما هرگز نباید خود را از توده ها جدا کنیم
6. This policy could isolate the country from the other permanent members of the United Nations Security Council.
[ترجمه ترگمان]این سیاست می تواند کشور را از دیگر اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد کند
[ترجمه گوگل]این سیاست می تواند کشور را از دیگر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل جدا کند
7. Your mission is to isolate the enemy by destroying all the bridges across the river.
[ترجمه ترگمان]ماموریت شما این است که دشمن را با نابود کردن تمام پل ها از رودخانه جدا کند
[ترجمه گوگل]ماموریت شما این است که با از بین بردن تمام پل ها در سراسر رودخانه، دشمن را از بین ببرید
8. Researchers are still trying to isolate the gene that causes this abnormality.
[ترجمه ترگمان]محققان هنوز در تلاش هستند تا ژنی که منجر به این ناهنجاری می شود را مجزا کنند
[ترجمه گوگل]محققان همچنان سعی دارند ژن را شناسایی کنند که این اختلال را ایجاد می کند
9. Their solution was to isolate specific clones of B cells and fuse them with cancer cells.
[ترجمه ترگمان]راه حل آن ها مجزا کردن کلون های خاص سلول های بی بود و آن ها را با سلول های سرطانی ترکیب کرد
[ترجمه گوگل]راه حل آنها انسداد کلون های خاصی از سلول های B بود و آنها را با سلول های سرطانی ترکیب می کرد
10. The US has sought to isolate Cuba both economically and politically.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده به دنبال منزوی کردن کوبا و هم از نظر اقتصادی و هم سیاسی است
[ترجمه گوگل]ایالات متحده تلاش کرده است تا کوبا را از نظر اقتصادی و سیاسی از هم جدا کند
11. A chemist can isolate the oxygen from the hydrogen in water.
[ترجمه ترگمان]یک شیمیدان می تواند اکسیژن را از هیدروژن در آب جدا کند
[ترجمه گوگل]یک شیمیدان میتواند اکسیژن را از هیدروژن در آب جدا کند
12. It is impossible to isolate political responsibility from moral responsibility.
[ترجمه ترگمان]جدا کردن مسئولیت سیاسی از مسئولیت اخلاقی غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]انحصار کردن مسئولیت سیاسی از مسئولیت های اخلاقی غیرممکن است
13. It is possible to isolate a number of factors that contributed to her downfall.
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که تعدادی از عواملی که باعث سقوط او شده اند را جدا کنیم
[ترجمه گوگل]ممکن است تعدادی از عواملی را که موجب سقوط او شده است، منزوی کند
14. We need to isolate significant measuring points to assess current trends and the influences at work which produce them.
[ترجمه ترگمان]ما باید نقاط اندازه گیری قابل توجهی برای ارزیابی گرایش ها فعلی و تاثیرات کاری که آن ها را تولید می کنند را مورد بررسی قرار دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید نقاط مهم اندازه گیری را برای ارزیابی روند فعلی و تأثیرات در کارهایی که آنها را تولید می کنند، جدا کنیم
15. But all attempts to isolate and identify viruses from infected tissue proved fruitless.
[ترجمه ترگمان]اما همه تلاش ها برای مجزا کردن و شناسایی ویروس ها از بافت آلوده بی فایده بود
[ترجمه گوگل]اما تمام تلاش ها برای جداسازی و شناسایی ویروس ها از بافت آلوده بی نتیجه بود