کلمه جو
صفحه اصلی

lubricator


رجوع شود به: lubricant، دستگاه روغن زنی

انگلیسی به فارسی

دستگاه روغن زنی


روانکاری، دستگاه روغن زنی


انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that lubricates (with oil, grease, etc.); someone or something that makes slippery or smooth

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] دستگاه روغن زنی

جملات نمونه

1. The lubricator contains a tight-fitting rubber or bag preventer that prevents fluid loss and is held together with quick union.
[ترجمه ترگمان]lubricator حاوی یک کیسه پلاستیکی و یا کیسه حاوی کیسه تنگ است که مانع از دست رفتن مایع می شود و با پیوند سریع کنار هم نگه داشته می شود
[ترجمه گوگل]لجن کش حاوی یخچال و یا کیسه ای ضد انعطاف پذیر است که مانع از از دست دادن مایع می شود و همراه با اتحاد سریع نگهداری می شود

2. Lubricator is an element which can provide good lubrication for pneumatic system, with novel structure and easy adjustment of oil drip.
[ترجمه ترگمان]Lubricator عنصری است که می تواند lubrication خوبی برای سیستم پنوماتیک و با ساختار جدید و تنظیم آسان قطرات روغن فراهم کند
[ترجمه گوگل]روانکاری یک عنصر است که می تواند روانکاری خوب برای سیستم پنوماتیک را با ساختار جدید و تنظیم آسان از چکه کردن روغن ارائه دهد

3. Pay close attention to the conditions of lubricator and down - hole SSV, etc. during operation.
[ترجمه ترگمان]به شرایط of و down - و غیره در طی عملیات توجه کنید
[ترجمه گوگل]در حین عملیات با توجه به شرایط لجن و سوراخ SSV و غیره توجه کنید

4. The lubricator is installed on top of the tree and tested, the tools placed in the lubricator and the lubricator pressurized to wellbore pressure.
[ترجمه ترگمان]lubricator بر روی درخت نصب شده و آزمایش شده است، ابزارهایی که در the و تحت فشار تحت فشار چاه قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]لرزاننده در بالای درخت نصب و آزمایش شده است، ابزارهایی که در روانکاری قرار داده شده و روانکاری می شود تا فشار چاه را تحت فشار قرار دهد

5. Bull; Vaseline is a very efficient lubricator .
[ترجمه ترگمان]بول ران، Vaseline خیلی efficient است
[ترجمه گوگل]بول؛ وازلین یک روان کننده بسیار موثر است

6. The top of the lubricator assembly includes a high-pressure grease-injection section and sealing elements.
[ترجمه ترگمان]بالا مونتاژ lubricator شامل بخش تزریق تحت فشار زیاد و عناصر آب بندی است
[ترجمه گوگل]بالا از اجزای روغنکاری شامل یک بخش تزریق روغن با فشار بالا و عناصر مهر و موم شده است

7. Vaseline is a very efficient lubricator.
[ترجمه ترگمان]Vaseline یک lubricator بسیار کارآمد است
[ترجمه گوگل]وازلین یک روان کننده بسیار موثر است

8. It is a natural gastro-intestine lubricator with a power to ease the process of stool elimination.
[ترجمه ترگمان]این یک معده و معده طبیعی است که برای تسهیل فرآیند حذف چهارپایه به قدرت نیاز دارد
[ترجمه گوگل]این روان کننده طبیعی روده ای است که توانایی رفع فرایند حذف مدفوع را دارد

9. Air Treatment FRL: including air relief valve, filter, lubricator. Of the gas source stable, clean and lubricate moving parts.
[ترجمه ترگمان]frl تصفیه هوا: از جمله سوپاپ اطمینان هوا، فیلتر، lubricator از منبع گاز، بخش های متحرک، تمیز و متحرک استفاده کنید
[ترجمه گوگل]هوا FRL: از جمله دریچه تخلیه هوا، فیلتر، روانکاری از منبع گاز پایدار، تمیز کردن و روانکاری قطعات متحرک

10. The lubricator is just high enough to handle the longest string of tools between the wireline valve and the stuffing box.
[ترجمه ترگمان]The به اندازه کافی بالا است که طولانی ترین رشته افزار را بین شیر wireline و جعبه مواد وارد کند
[ترجمه گوگل]روانکار فقط به اندازه کافی بزرگ است که بتواند طولانی ترین رشته ابزار را بین دریچه سیم کشی و جعبه مجهز نگهداری کند

11. This setting was constituted by high-pressure lubricator, blowout preventer, injection oily pump, closed gate valve and conversion tie-in.
[ترجمه ترگمان]این تنظیمات با فشار بالای فشار، preventer، پمپ روغنی تزریق، شیر دریچه بسته و اتصال تغییر شکل گرفت
[ترجمه گوگل]این تنظیم توسط روانکاری با فشار بالا، جلوگیری از نفوذ، پمپ روغن تزریقی، سوپاپ دریچه بسته و تبدیل کراوات تشکیل شده است

12. The development of battery zinc can in China was described. Status and future development of extrusion press, die and lubricator were discussed.
[ترجمه ترگمان]توسعه روی در باتری می تواند در چین توصیف شود وضعیت و توسعه آتی مطبوعات اکستروژن، مردن و lubricator مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]توسعه باتری روی در چین می تواند توضیح داده شود وضعیت و توسعه آینده مطبوعات اکستروژن، قالب و روان کننده مورد بحث قرار گرفت

13. Objective To observe the lung injuries of rabbits by silicon oil lubricator used in the disposable syringes.
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده آسیب های ریه خرگوش ها از طریق روغن silicon استفاده شده در سرنگ یک بار مصرف است
[ترجمه گوگل]هدف: ردیابی آسیب های ریه خرگوش ها توسط روانکاری روغن سیلیکون مورد استفاده در سرنگ یکبار مصرف

14. The solid, resilient, dual tread and rubber-tyred wheels of railed cars as well as their press fit. damper, silencer, rail lubricator, etc. are explained.
[ترجمه ترگمان]گام های محکم، انعطاف پذیر و دوگانه و چرخ های لاستیکی - و as آن ها damper، silencer، lubricator، و غیره توضیح داده می شوند
[ترجمه گوگل]چرخ های جامد، انعطاف پذیر، دوقطبی و چرخ لاستیکی از اتومبیل های رانده شده و مطبوعات مناسب دمپر، صدا خفه کن، روانکاری راه آهن، و غیره توضیح داده شده است


کلمات دیگر: