کلمه جو
صفحه اصلی

mile


میل، مایل (سنجه ی درازا برابر با 1/6097 کیلومتر یا 5280 فوت) - مخفف آن: mi و نام کامل آن: statute mile)، مقیاس سنجش مسافت میل معادل 53/9061 متر

انگلیسی به فارسی

مقیاس سنجش مسافت (میل) معادل ۵۲۸۰ فیت یا ۱۷۶۰ یارد یا ۱.۶۰۹ کیلومتر


انگلیسی به انگلیسی

• unit of distance equal to 5280 feet (approximately 1609 meters); relatively great distance
a mile is a unit of distance equal to 1760 yards or approximately 1.6 kilometres.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] مایل واحد طول ،برابر با 5280ft یا 1/609344KM .
[مهندسی گاز] مایل
[ریاضیات] واحد طول معادل 2580 فوت یا 1609 متر، میل، مایل

مترادف و متضاد

5, 280 feet/1.609 kilometers measured


Synonyms: nautical, square, statute


جملات نمونه

1. a mile distant from the city
در فاصله ی یک مایلی شهر

2. a two mile swim
شنا به فاصله ی دو مایل

3. i hoofed a mile to school every day
هر روز یک میل تا مدرسه پیاده می رفتم.

4. to do a mile in four minutes
مسافت یک مایل را در چهار دقیقه پیمودن

5. the horse paced the mile track in 1. 55 flat
اسب زمین یک میلی را درست در یک دقیقه و 55 ثانیه طی کرد.

6. the school is about a mile past the bridge
مدرسه حدود یک میل بعد از پل است.

7. a scale of one inch to a mile
به نسبت یک اینچ به یک میل

8. to set a record for the half mile
رکورد مسابقه ی نیم مایلی را شکستن

9. a miss is as good as a mile
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب

10. wind can jump those flames up to a mile
باد می تواند آن شعله ها را تا یک کیلومتر بپراند.

11. you could smell the booze on him from a mile away
از یک فرسخی بوی مشروب از او به مشام می رسید.

12. The road slopes gently downwards for a mile or two.
[ترجمه ترگمان]دامنه های جاده ای که به آرامی پایین می رفت تا یک یا دو میل به پایین سرازیر می شد
[ترجمه گوگل]دامنه های جاده به آرامی به پایین برای یک یا دو یا دو مایل

13. A miis as good as a mile.
[ترجمه ترگمان]به اندازه یک مایل هم خوب است
[ترجمه گوگل]یک مایل به اندازه یک مایل

14. The path twists and turns for over a mile.
[ترجمه ترگمان]مسیر پیچ و خمی بیش از یک مایل می چرخد
[ترجمه گوگل]مسیر چرخش و چرخش بیش از یک مایل است

15. I dismissed the carriage and walked the last mile.
[ترجمه Sara] کالسکه را روانه کردم و آخرین مایل را پیاده رفتم.
[ترجمه ترگمان]کالسکه را مرخص کردم و از آخرین میل راه رفتم
[ترجمه گوگل]من کالسکه را اخراج کردم و آخرین مایل را راه می انداختم

16. The last mile is all uphill.
[ترجمه ترگمان]یک مایل آخر همه سربالایی است
[ترجمه گوگل]آخر آخر همه قله است

17. We drove through mile after mile of land cleared for pasture.
[ترجمه ترگمان]بعد از یک مایل زمین به طرف چراگاه رفتیم
[ترجمه گوگل]ما بعد از چند کیلومتر از زمین برای مرتع پرورش دادیم

18. Young mothers talk a mile a minute over their babies.
[ترجمه ترگمان]مادران جوان یک مایل با بچه هایشان حرف می زنند
[ترجمه گوگل]مادران جوان بیش از یک دقیقه بیشتر از نوزادان خود صحبت می کنند

19. I can run a mile in 5 minutes.
[ترجمه Sara] من میتوانم یک مایل را در 5 دقیقه بدوم.
[ترجمه ترگمان] من می تونم ۵ دقیقه دیگه برم
[ترجمه گوگل]من می توانم یک کیلومتر در 5 دقیقه اجرا شود

پیشنهاد کاربران

مایل

واحد اندازه گیری برابر با 1760 متر ( تقریبا 1609 کیلومتر ) . a race extending over a mile.
یک راه بسیار طولانی و یا یک مقدار بسیار زیاد است. "vistas which stretch for miles"چشم اندازی بسیار امتداد دارد.
بطور تقریبی مقدار یا مبلغ بسیار یا راه طولانی. "the second tape is miles better" روش دوم خیلی بهتر هست.

مقیاس

یک نوع واحد اندازه گیری


کلمات دیگر: