کلمه جو
صفحه اصلی

bunker


معنی : سنگر وپناهگاه زیر زمینی، انباربزرگ
معانی دیگر : زاغه ی مهمات، سنگر بتونی، پناهگاه زیرزمینی، (جمع) استحکامات، انبار سوخت (مثلا در کشتی)، تانک نفت (در کشتی و غیره)، سوخت رساندن (به کشتی)، سنگر وپناهگام زیر زمینی، پرشدن انبار

انگلیسی به فارسی

سنگر و پناهگاه زیرزمینی، انبار بزرگ، پرشدن انبار


پناهگاه، سنگر وپناهگاه زیر زمینی، انباربزرگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large storage space or bin, as for fuel on a ship.

(2) تعریف: in warfare, a partially underground fortification from which soldiers can fire weapons.

(3) تعریف: in golf, a hazard, esp. a sand trap.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bunkers, bunkering, bunkered
(1) تعریف: in golf, to hit into a hazard such as a sand trap.

(2) تعریف: to supply (fuel) to a ship.

• underground bomb shelter; coal storehouse
a bunker is a place, usually underground, which is built with strong walls to protect it against heavy gunfire and bombing.
a bunker is also a container for coal or other fuel.
on a golf course, a bunker is a large hollow filled with sand, which is deliberately put there as an obstacle that golfers must try and avoid.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] انبار ذرات - سیلوی کوتاه
[زمین شناسی] انبار،بنکر انبارهای مخصوصی برای بارگیری کامیونها درخارج معدن
[ریاضیات] مخزن، سیلو، انبار
[معدن] بونکر (عمومی)

مترادف و متضاد

سنگر و پناهگاه زیرزمینی (اسم)
bunker

انباربزرگ (اسم)
bunker

underground shelter


Synonyms: shelter, dugout, fortification, blockhouse


hazard on a golf course


Synonyms: sand trap, trap, sand bunker


جملات نمونه

1. we will hold this bunker at all costs
ما این سنگر را به هر قیمتی شده نگه خواهیم داشت.

2. paced by tanks, the infantrymen stormed an enemy bunker
سربازان پیاده ای که تانک ها جلودار آنها بودند به سنگر دشمن تاختند.

3. He hit his second shot into a bunker.
[ترجمه ترگمان]او ضربه دوم خود را به خاکریز کوبید
[ترجمه گوگل]او ضربه دوم خود را به یک پناهگاه رسید

4. The command bunker is virtually invulnerable, even to a nuclear attack.
[ترجمه ترگمان]پناه گاه فرماندهی تقریبا غیرقابل آسیب است، حتی به یک حمله هسته ای
[ترجمه گوگل]پناهگاه فرماندهی، حتی به حمله هسته ای، آسیب پذیر است

5. The sixth building, an explosives testing bunker, was filled with concrete.
[ترجمه ترگمان]ساختمان ششم، یک خوابگاه تست مواد منفجره بود که پر از بتون بود
[ترجمه گوگل]ساختمان ششم، پناهگاه تست مواد منفجره، با بتن پر شده بود

6. He went into the right-hand bunker, the one place you shouldn't go.
[ترجمه ترگمان]به سمت راست پناه گاه رفت، تنها جایی که نباید بری
[ترجمه گوگل]او به پناهگاه سمت راست رفت، یکی از مکان هایی که نباید بروی

7. If so, go south about three miles to Bunker Hill Road.
[ترجمه ترگمان]اگر اینطور است، در حدود سه مایل به سمت جنوب جاده Bunker هیل بروید
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، به جنوب حدود سه مایلی به بوکنر هیل جاده بروید

8. He is anyway unlikely to live in his bunker nowadays.
[ترجمه ترگمان]این روزها به هر حال بعید است در bunker زندگی کند
[ترجمه گوگل]او در هر حال بعید است که در پناهگاه خود زندگی کند

9. At night you make a bunker to sleep in near to the coyotes.
[ترجمه ترگمان]شب ها تو یه انبار درست می کنی که نزدیک گرگ ها بخوابی
[ترجمه گوگل]در شب شما یک پناهگاه را در نزدیکی کویوت ها می خوابید

10. Soil around the bunker and on top of the slab provides further protection and makes the base difficult to see from the air.
[ترجمه ترگمان]خاک اطراف پناه گاه و بالای صفحه محافظت بیشتر را فراهم می کند و پایه را برای دیدن از هوا مشکل می کند
[ترجمه گوگل]خاک در اطراف پناهگاه و در بالای اسلب حفاظت بیشتری را فراهم می کند و باعث می شود که پایه دشوار است از هوا

11. The plane grew louder as it dive-bombed a bunker.
[ترجمه ترگمان]هواپیما هنگام شیرجه زدن به پناه گاه بلندتر شد
[ترجمه گوگل]هواپیما با صدای بلند بلندتر شد و به عنوان یک پناهگاه بمب گذاری کرد

12. Now open to the public, the Bunker is a symbolic artifact on the bridge from the past to the present.
[ترجمه ترگمان]حالا برای عموم باز است، Bunker یک اثر نمادین بر روی پل از گذشته تا زمان حال است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر به عموم باز می شود، Bunker یک آثار نمادین در پل از گذشته تا حال حاضر است

13. Bunker aggravated an old injury in her ribs, while Thompson sprained his neck and upper back.
[ترجمه ترگمان]Bunker یک جراحت قدیمی در دنده هایش را تشدید کرد، در حالی که تامسون گردنش را صدمه زد و بالا رفت
[ترجمه گوگل]پناهگاه یک آسیب قدیمی در دنده های خود را تشدید می کند، در حالی که تامپسون گردن و پشت او را گرفتار می کند

14. It is supposed to be concealed in a secret bunker and contained in about 40 packing cases.
[ترجمه ترگمان]قرار است در یک پناه گاه مخفی مخفی بوده و در حدود ۴۰ مورد بسته بندی داشته باشد
[ترجمه گوگل]قرار است در یک پناهگاه مخفی پنهان شود و در حدود 40 مورد بسته بندی موجود باشد

German bunkers along the coast

استحکامات آلمانی‌ها در راستای ساحل


پیشنهاد کاربران

a large hole in golf

to hit a golf ball into a bunker

سوراخ بزرگ در زمین گلف

گودال بزرگ در زمین گلف

پناهگاه زیرزمینی

bunker ( علوم نظامی )
واژه مصوب: زیرپناه
تعریف: پناهگاهی مستحکم در زیر زمین برای حفاظت از سربازان و تجهیزات و سلاح


کلمات دیگر: