1. the snow had a shining crust on it
لایه ی درخشانی روی برف را پوشانده بود.
2. chemical processes that are molding the earth's crust
فرآیندهای شیمیایی که پوسته ی زمین را شکل می دهند.
3. geology or the science of the earth's crust
زمین شناسی یا دانش پوسته ی کره ی زمین
4. He had the crust to order me around.
[ترجمه ترگمان]اون پوسته رو داشت که بهم سفارش بده
[ترجمه گوگل]او پوسته را به من سفارش داد
5. The crust of the bread is burnt.
[ترجمه ترگمان]پوسته نان سوخته است
[ترجمه گوگل]پوسته نان سوخته است
6. Earthquakes leave scars in the earth's crust.
[ترجمه عاقلی] زمین لرزه ها روی پوسته زمین ترک ایجاد می کنند.
[ترجمه ترگمان]Earthquakes زخم های روی پوسته زمین را ترک می کنند
[ترجمه گوگل]زمین لرزه ها زخم ها را در پوسته زمین ترک می کند
7. Minerals occur naturally in the earth's crust.
[ترجمه ترگمان]Minerals به طور طبیعی در پوسته زمین رخ می دهد
[ترجمه گوگل]مواد معدنی به طور طبیعی در پوسته زمین رخ می دهد
8. A hard gray crust had formed on the bottom of the tea kettle.
[ترجمه ترگمان]یک پوسته سخت خاکستری رنگ بر کف کتری چای شکل گرفته بود
[ترجمه گوگل]پوسته خاکستری سخت در پایین کتری چای تشکیل شده است
9. The mud had formed a thick crust on the surface of the road.
[ترجمه ترگمان]گل ولای لایه ضخیمی از سطح جاده را تشکیل داده بود
[ترجمه گوگل]گلدان پوسته ضخیم بر روی سطح جاده شکل گرفت
10. Deep internal forces cause movements of the earth's crust.
[ترجمه ترگمان]نیروهای داخلی عمیق موجب حرکت پوسته زمین می شوند
[ترجمه گوگل]نیروهای عمیق داخلی باعث حرکت پوسته زمین می شود
11. The pastry crust was always underdone.
[ترجمه ترگمان]شیرینی شکلاتی همیشه underdone بود
[ترجمه گوگل]پوسته خمیر همیشه ناقص بود
12. She had the crust to ask me for an excuse.
[ترجمه ترگمان] اون پوسته رو داشت که از من یه بهونه بیاره
[ترجمه گوگل]او تا به حال پوسته را به من بپرسید بهانه ای
13. The most ancient parts of the continental crust are 4000 million years old.
[ترجمه ترگمان]قدیمی ترین بخش های این قاره، ۴۰۰۰ میلیون سال قدمت دارند
[ترجمه گوگل]بیشترین قسمت های قاره پوسته قاره 4000 میلیون سال است
14. The crust on the snow was thick enough for us to walk on it.
[ترجمه ترگمان]پوسته روی برف ها به اندازه کافی ضخیم بود که روی آن قدم بزنیم
[ترجمه گوگل]پوسته برف به اندازه کافی ضخیم بود تا ما بتوانیم بر روی آن راه بریم