کلمه جو
صفحه اصلی

friable


معنی : شکننده، ترد، خرد شونده
معانی دیگر : (آنچه که به آسانی خرد و پودر می شود) گرد شو، گرد شونده

انگلیسی به فارسی

خرد شونده، ترد، شکننده


شل، شکننده، خرد شونده، ترد


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: friability (n.), friableness (n.)
• : تعریف: easy to crumble, break, or reduce to powder; crumbly, as certain rocks.
مشابه: powdery

• brittle, easily broken apart
a substance that is friable is easily broken up rather than being firm or hard; a technical word.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ترد - شکننده - قابل خرد شدن - خردشدنی
[مهندسی گاز] شکننده
[زمین شناسی] خرد شونده ،ترد،شکننده
[خاک شناسی] ترد

مترادف و متضاد

شکننده (صفت)
frail, fragile, brittle, frangible, friable, refringent, shivery

ترد (صفت)
tender, plucky, soft, fragile, brittle, frangible, friable, crisp, crispy, eggshell, mealy

خرد شونده (صفت)
friable, pulverulent

brittle


Synonyms: fragile, breakable, crumbly


جملات نمونه

1. Anchorage is lower in friable or sandy soils and following rain.
[ترجمه ترگمان]Anchorage در زمین های شنی یا ماسه ای و زیر باران کم تر است
[ترجمه گوگل]لنگرگاه پایین تر در خاک های شسته و شنی و پس از باران است

2. The soil was dark and friable between her fingers.
[ترجمه ترگمان]میان انگشتان او، زمین تاریک و شکننده بود
[ترجمه گوگل]خاک بین انگشتانش تاریک و خشن بود

3. Andy leads off up large, friable flakes, hair plastered to his head but now mercifully sheltered.
[ترجمه ترگمان](اندی)بزرگ و سست و سست می شود و موهایش را چسبیده به سرش، اما حالا خوشبختانه در پناه او قرار دارد
[ترجمه گوگل]اندی، فلکه های بزرگ و خشن، موهای سر ریز را به سرش می کشد، اما در حال حاضر با رحمت و سرزنش

4. It is best to avoid cutting soft or friable rocks such as shales, evaporites, coals and chalks on a lubricated saw.
[ترجمه ترگمان]بهتر است که از قطع کردن صخره های نرم و یا friable مانند shales، evaporites، ذغال و تقسیم بندی را به صورت روغن کاری کنید
[ترجمه گوگل]بهترین کار این است که از بریدن سنگهای نرم و یا ضعیف مانند شیل، تبخیر، ذغال سنگ و چوب بر روی یک اره روان کننده اجتناب کنید

5. Bananas like a rich, friable soil and plenty of water.
[ترجمه ترگمان]موز مانند یک خاک غنی، friable و آب فراوان
[ترجمه گوگل]موز مانند خاکی غنی و خشن و مقدار زیادی آب است

6. This patient had severe ulcerative, friable atheromatous plaques and had undergone angiography, which increases the risk for such emboli.
[ترجمه ترگمان]این بیمار دارای ulcerative شدید، friable atheromatous plaques بود و آنژیوگرافی را تحت فشار قرار داده بود که خطر چنین emboli را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]این بیمار دارای پلاک های آتروماتیک شدید زخمی، ضعیف و دارای آنژیوگرافی بود که خطر ابتلا به چنین آمبولی را افزایش می دهد

7. The cervix often bleeds from an ectropion of friable tissue. Hemostasis can be accomplished by applying pressure for several minutes with a large swab or by cautery with a silver nitrate stick.
[ترجمه ترگمان]درون رحم اغلب خون از ectropion بافت friable خون می رود hemostasis را می توان با اعمال فشار برای چند دقیقه با یک دست swab بزرگ یا با یک چوب نقره نیترات به انجام رساند
[ترجمه گوگل]گردن رحم اغلب از یک ectropion از بافت نرم در خون خونریزی می کند هموستاز را می توان با فشار دادن به مدت چند دقیقه با یک سواب بزرگ یا با سوزاندن با یک چوب نیترات نقره انجام می شود

8. However, as soon as it becomes damaged or friable, the fibers are able to be ingested, thus potentially leading to these or other health problems.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به محض اینکه آسیب دیده یا friable شود، فیبرها می توانند مصرف شده و به طور بالقوه منجر به این مشکلات سلامتی شوند
[ترجمه گوگل]با این حال، به زودی به عنوان آسیب دیده و یا شکننده، الیاف می توانند مصرف شود، بنابراین به طور بالقوه منجر به این یا دیگر مشکلات بهداشتی

9. Being soft and friable, this bone can be packed into any nook or crevice.
[ترجمه ترگمان]این استخوان، نرم و نرم است، این استخوان می تواند به هر گوشه ای یا شکافی بسته شود
[ترجمه گوگل]این نرمی و نرم است و می تواند به هر شکلی یا شکاف بسته شود

10. Note the areas of dark red friable mucosa representing Barrett esophagus.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که قسمت های of قرمز dark مخاط، مری برت را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که مناطق مرطوب مخاطی قرمز تیره قرمز نشان دهنده مریض بارت است

11. A 35-year-old woman presented with a friable nodule that bled easily and had peripheral erythema on the upper chest wall.
[ترجمه ترگمان]یک زن ۳۵ ساله با گره friable که به راحتی خونریزی می کرد و erythema محیطی در دیواره بالایی سینه داشت، ارائه شد
[ترجمه گوگل]یک خانم 35 ساله با یک گره ی خفیف که به راحتی برداشته شده بود و اریتمی محیطی را در دیواره سینه سینه نشان داد

12. Since ceramic products friable, easy bifida, the lack of optical brightness and beauty and colours and shapes too single, so now the gradual decline in the proportion of households using decoration.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که محصولات سرامیک friable، easy bifida، فقدان روشنایی نوری و زیبایی و رنگ ها و اشکال را بیش از حد ساده می کنند، در حال حاضر کاهش تدریجی نسبت خانوارها با استفاده از تزئین
[ترجمه گوگل]از آنجاییکه محصولات سرامیکی شفاف، بیفایده آسان، عدم روشنایی و زیبایی نوری و رنگ ها و اشکال بیش از حد تک، بنابراین در حال حاضر کاهش تدریجی در نسبت خانواده ها با استفاده از دکوراسیون

13. It points out, as a typical eco friable region, to ensure the eco security is the first important target of land consolidation in the hilly and mountainous regions of Southwest China.
[ترجمه ترگمان]این منطقه به عنوان یک منطقه اکو سیستم اکولوژیکی در نظر گرفته می شود تا اطمینان حاصل شود که امنیت اکو اولین هدف مهم تحکیم زمین در مناطق کوهستانی و کوهستانی جنوب غربی چین است
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که به عنوان یک منطقه معمولی زیست محیطی، برای اطمینان از امنیت محیط زیست، اولین هدف مهم از ادغام زمین در مناطق تپه ای و کوهستانی جنوب غربی چین است

14. The supercooled austenite transforms into friable martensite layer during the following rapid cooling process, leading to cracking and spalling at wheel tread.
[ترجمه ترگمان]The austenite در طول فرآیند خنک سازی سریع زیر به لایه friable تبدیل می شود که منجر به ترک برداشتن و برش دادن at چرخ ها می شود
[ترجمه گوگل]Austenite supercooled در طی فرایند خنک کننده سریع به لایه مارنزیتی خرد تبدیل می شود که منجر به ترک خوردگی و ریزش در رانش چرخ می شود

15. Loose, friable soil, rich in humus and fit for planting.
[ترجمه ترگمان]رها شده، خاک friable، غنی از گیاخاک و مناسب کاشت
[ترجمه گوگل]خاکستری شل، خاکستری، غنی از هوموس و مناسب برای کاشت

پیشنهاد کاربران

در مهندسی عمران ( ( خردشونده ) ) ترجمه میشود.


کلمات دیگر: