کلمه جو
صفحه اصلی

pulsation


معنی : نوسان، ضربان، تپش، اهتزاز، ارتعاشات، جهندش
معانی دیگر : زنش

انگلیسی به فارسی

جهندش، ضربان، اهتزاز، تپش، نوسان، ارتعاشات


ضربان قلب، تپش، ضربان، نوسان، ارتعاشات، جهندش، اهتزاز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a beat, throb, or vibration.
مشابه: beat, pulse

(2) تعریف: the act of pulsating; beating or vibration.

• act of throbbing; beat, throb; vibration, tremor; heart beat

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] نوسان، ارتعاشات
[آب و خاک] ضربه-نوسان

مترادف و متضاد

نوسان (اسم)
amplitude, oscillation, swing, sway, fluctuation, vibration, pulsation, modulation, lurch, libration, vibrancy, undulation, vibratility

ضربان (اسم)
beat, pulse, beating, throb, pulsation, pant, ictus, pitter-patter, tick-tack

تپش (اسم)
flurry, oscillation, beat, palpitation, pulse, throb, pulsation, pant, pump, tremor, ictus, tremour, pitter-patter

اهتزاز (اسم)
waft, swing, sway, vibration, flutter, pulsation, vibratility

ارتعاشات (اسم)
pulsation

جهندش (اسم)
pulsation

جملات نمونه

1. Several astronomers noted that the star's pulsations seemed less pronounced.
[ترجمه ترگمان]چندین ستاره شناسان به این نکته اشاره کردند که نوسانات این ستاره کم تر اعلام شده است
[ترجمه گوگل]تعدادی از اخترشناسان اشاره کردند که ضربان ستاره به نظر می رسد کمتر مشخص است

2. It was the introduction of pulsation into their forms so that they appeared to swell and contract rhythmically.
[ترجمه ترگمان]این مقدمه of به اشکال آن ها بود که به نظر می رسید که با نظم و هماهنگ هماهنگ می شوند
[ترجمه گوگل]این مقدمه ای از ضربان به شکل آنها بود، به طوری که آنها ظاهرا موجب فروپاشی و قرارداد ریتمیک شدند

3. Often in people subject to violent pulsations, palpitations and congestions.
[ترجمه ترگمان]اغلب در افراد دچار نوسانات شدید، تپش قلب و ضربان قلب می شوند
[ترجمه گوگل]اغلب در افراد مبتلا به خلط خفیف، تپش قلب و تراکم

4. In time-lapse films the first signs are pulsations by the cells where the gut will form.
[ترجمه ترگمان]در فیلم ها، علایم اولیه به وسیله سلول هایی که شکم شکل می گیرد، نوسان می کنند
[ترجمه گوگل]در فیلم های زمان گذرا، علائم اولیه، سلول هایی است که جسم آن شکل می گیرد

5. Usually, at this point, a pulsation may be felt at the end of the spine.
[ترجمه ترگمان]معمولا در این نقطه، ضربان نبض ممکن است در انتهای ستون فقرات احساس شود
[ترجمه گوگل]معمولا در این نقطه ممکن است در انتهای ستون فقرات احساس خستگی کند

6. The method that combustion pressure pulsation is reconstructed from vibration signals, is valuable for diagnosis of combustion process.
[ترجمه ترگمان]روشی که پالس فشار احتراق از سیگنال های ارتعاشی بازسازی می شود، برای تشخیص فرآیند احتراق ارزشمند است
[ترجمه گوگل]روشی که پالسهای فشار احتراق از سیگنالهای ارتعاش بازسازی می شود، برای تشخیص فرآیند احتراق ارزشمند است

7. She only felt the pulsation in her own fingers, and withdrew her hand with a shudder.
[ترجمه ترگمان]فقط لرزش انگشتان خود را احساس کرد و دستش را به لرزه درآورد
[ترجمه گوگل]او تنها انگشتان دست خود را احساس کرد و دستش را با صدای تیزهوش باز کرد

8. Vortexing Can cause unstable pump operation, vibration, pulsation and severe mechanical damage.
[ترجمه ترگمان]Vortexing می تواند موجب عملیات پمپ ناپایدار، لرزش، لرزش و آسیب مکانیکی شدید شود
[ترجمه گوگل]Vortexing می تواند عملکرد پمپ های ناپایدار، لرزش، ضربان و آسیب مکانیکی شدید ایجاد کند

9. Service in systems involving frequent flow reversals and pulsation should be avoided.
[ترجمه ترگمان]خدمات در سیستم هایی که شامل reversals جریان مکرر و pulsation است باید اجتناب شود
[ترجمه گوگل]خدمات در سیستم هایی که شامل تکرار و تکرار جریان مداوم هستند باید اجتناب شود

10. This paper simulates and analyses the torque pulsation because of the modulation frequency and speed variation under ambipolar pulse width modulation, at the same time the results are given.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به دلیل فرکانس مدولاسیون و تغییرات سرعت تحت مدولاسیون عرض پالس ambipolar شبیه سازی و تحلیل می کند، همزمان نتایج داده می شود
[ترجمه گوگل]این مقاله شبیه سازی و تحلیلی از ضربان گشتاور به دلیل فرکانس مدولاسیون و تغییر سرعت در زیر مدولاسیون پالس ambipolar، در همان زمان نتایج داده شده است

11. Objective Discuss sterilization effect of B - class pulsation table top vacuum pressure steam sterilizer for dental handpiece.
[ترجمه ترگمان]هدف بحث کردن اثر استریل کردن گروه B کلاس B با فشار خلا بالا برای handpiece دندان
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر ضدعفونی دستگاه ضدعفونی کننده فشار بخار B-class pulsation table برای دستگیره دندان است

12. It offers the true pulsation of natural growth.
[ترجمه ترگمان]آن لرزش حقیقی رشد طبیعی را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]این موجی از رشد طبیعی را ارائه می دهد

13. When pulsation amplitude increases, air voidage increases a bit, but bed pressure drop increases.
[ترجمه ترگمان]وقتی دامنه پالس افزایش می یابد، voidage هوا کمی افزایش می یابد، اما افت فشار در بس تر افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]هنگامی که دامنه پالسادی افزایش می یابد، هوای هوا کمی افزایش می یابد، اما افت فشار در بستر افزایش می یابد

14. DC capacitor relies on the pulsation of DC voltage, power, inductance side, and load.
[ترجمه ترگمان]خازن DC به پالس ولتاژ DC، قدرت، پهلو، و بار تکیه می کند
[ترجمه گوگل]خازن دیجیتال بر پایه ولتاژ DC، قدرت، سمت القایی و بار استوار است

15. This paper discusses the methods of reducing pressure pulsation in high load zone of Francis turbine models.
[ترجمه ترگمان]این مقاله روش های کاهش فشار ضربان قلب در ناحیه بار بالا از مدل های توربین فرانسیس را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله روش هایی برای کاهش پالایش فشار در ناحیه بار بالا از مدل های توربین فرانسیس است

پیشنهاد کاربران

pulsation ( پزشکی )
واژه مصوب: ضربان نبض
تعریف: ضربان آهنگینی مانند ضربان قلب


کلمات دیگر: