1. don't splash your dress
پیراهنت را لک نکن.
2. a splash of color
لکه یا قطعه ای رنگین،بخش پوشیده از رنگ
3. just a splash of vodka, please
لطفا فقط یک کمی ودکا
4. make a splash
سر و صدا ایجاد کردن،جلب توجه کردن،گرفتن
5. some painters merely splash paint on the canvas
برخی نقاشان فقط رنگ را بر کرباس می پاشند.
6. there is a big splash of paint on the floor
در کف اتاق لکه ی بزرگ رنگ وجود دارد.
7. his new film made a big splash
فیلم جدید او سر و صدای زیادی به پا کرد.
8. the big stone hit the water with a splash
سنگ بزرگ با صدای شلپ بر آب خورد.
9. the whip swished and hit the water with a splash
تازیانه در هوا وژ کرد و با صدای شپلق خورد به آب.
10. She intended to make a big splash with her wedding.
[ترجمه ترگمان]قصد داشت با عروسی خودش یه نوشیدنی بزرگ درست کنه
[ترجمه گوگل]او قصد داشت تا با عروسیش یک چلپ چپ بزند
11. Russell's new show made a big splash in New York.
[ترجمه ترگمان]نمایش جدید راسل آب بزرگی در نیویورک ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]نمایش جدید راسل در نیویورک یک چلپ چلوپ بزرگ ایجاد کرد
12. They are due to splash down in the Pacific tomorrow.
[ترجمه ترگمان]آن ها قرار است فردا در اقیانوس آرام پخش شوند
[ترجمه گوگل]آنها به دلیل تجمع در اقیانوس آرام فردا
13. These flowers will give a splash of colour throughout the summer.
[ترجمه ترگمان]این گل ها در طول تابستان رنگی از رنگ ها خواهند داد
[ترجمه گوگل]این گل ها در تابستان رنگ تلخ رنگی را نشان می دهند
14. She has made quite a splash in literary circles with her first book.
[ترجمه ترگمان]او در محافل ادبی با اولین کتابش \"splash\" (her quite)برخورد کرده است
[ترجمه گوگل]او اولین کتاب خود را در محافل ادبی پرتقال ساخته است
15. Rachel fell into the river with a loud splash.
[ترجمه ترگمان]را شل با صدای بلندی به رودخانه افتاد
[ترجمه گوگل]راشل با یک چلپ چنگال به رودخانه افتاد
16. Splash water over his face, it'll help to wake him.
[ترجمه ترگمان]آبی رنگارنگی بر چهره اش می نشیند، کم کم می کند که بیدارش کنم
[ترجمه گوگل]چلپ چلوپ آب بر روی صورت خود، آن را کمک خواهد کرد تا او را بیدار
17. She jumped into the pool with a splash.
[ترجمه ترگمان]با صدای شلپ شلپ در استخر پرید
[ترجمه گوگل]او با یک چلپ چلوپ به استخر پرید
18. Don't splash me: I don't want to get wet.
[ترجمه Mahsa. D] به من اب نپاش نمی خواهم خیس شوم .
[ترجمه ترگمان]به من توجهی نکن: نمی خواهم خیس شوم
[ترجمه گوگل]من را نمیفهمید و نمیخواهم مرطوب بشم
19. The ball fell splash into the river.
[ترجمه ترگمان]گلوله به درون رودخانه افتاد
[ترجمه گوگل]توپ به داخل رودخانه افتاد
20. Window boxes of tulips added a splash of colour to the street.
[ترجمه ترگمان]جعبه های لاله از لاله سرخ رنگی از رنگ به خیابان افزودند
[ترجمه گوگل]جعبه های پنجره ای از لاله ها یک چلپ چلوپ رنگی به خیابان اضافه کردند