کلمه جو
صفحه اصلی

slag


معنی : کف، خاکستر، تفاله، اشغال، چرک، درده، گداز اتشفشانی، فلز نیم سوخته، تفاله گرفتن از
معانی دیگر : (گداز گری) سرباره، روباره، داش، ریم آهن، تفاله ی فلز، گدازه ی آتشفشانی (به ویژه اگر سرباره مانند باشد)، تبدیل به سرباره کردن یا شدن، ریم آهن شدن یا کردن، مزخرف

انگلیسی به فارسی

تفاله، کف، چرک، درده، خاکستر، گداز آتشفشانی، فلزنیم سوخته، مزخرف، اشغال، تفاله گرفتن از


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the fused residue of ore from which the metal has been separated by smelting.

- Slag from the mines had been emptied into the river.
[ترجمه ترگمان] Slag از معادن تهی شده بود
[ترجمه گوگل] سرباره از معادن به رودخانه تخلیه شد

(2) تعریف: the cinderlike lava from a volcano.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: slags, slagging, slagged
• : تعریف: to form into slag.

• residue of ore separated from a metal during the smelting process; scoria, cinder-like pieces of lava (geology)
form into slag
slag is waste material, such as rock and mud, left over from mining.
if you slag someone off, you criticize them in an unpleasant way; an informal expression.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] سرباره - روباره - تفاله کوره آهنگدازی - تفاله - تفاله آهنگدازی - تفاله کوره های بلند
[مهندسی گاز] سرباره، موادزائدوباقیمانده
[نساجی] کف - چرک - کف روی مایعات
[ریاضیات] روباره، پس مانده، کف، سرباره
[معدن] سرباره (عمومی اکتشاف)

مترادف و متضاد

کف (اسم)
bottom, froth, bed, apron, floor, foam, slag, scum, blubber, deck, silt, offal, spume, insole, skim, scoria

خاکستر (اسم)
ash, cinder, slag

تفاله (اسم)
slag, bagasse, scum, dross, raff, trash, crap, garbage, residuum, riffraff, slop

اشغال (اسم)
inhabitancy, litter, run-off, slag, tenure, occupation, raff, trash, refuse, garbage, junk, busyness, rubbish, scrap, soilage, dump, paltriness, dreg, offal, occupancy, jakes, riffraff, swill

چرک (اسم)
filth, impurity, slag, fester, smear, dirt, corruption, pus, lymph, pyorrhea, pyorrhoea, soilure

درده (اسم)
sediment, fouling, tartar, lees, slag, silt, dreg, magma

گداز اتشفشانی (اسم)
slag

فلز نیم سوخته (اسم)
slag

تفاله گرفتن از (فعل)
slag

جملات نمونه

1. All bands slag off their record companies. It's just the way it is.
[ترجمه ترگمان]همه باندها از شرکت های ضبط موسیقی گریخته بودند همان طور که هست
[ترجمه گوگل]همه گروه ها سرباره شرکت های ضبط صدا هستند این فقط راه است

2. Here and there were traces of rubble and slag.
[ترجمه ترگمان]اینجا و آنجا نشانه هایی از آوار و سرباره وجود داشت
[ترجمه گوگل]در اینجا و آثاری از آهک و سرباره وجود دارد

3. Basic slag is another by-product of industrial processes that has become scarce due to changed methods.
[ترجمه ترگمان]ضایعات اولیه محصول دیگری از فرآیندهای صنعتی است که به دلیل روش های تغییر یافته کمیاب شده اند
[ترجمه گوگل]سرباره پایه یکی دیگر از محصولات فرایندهای صنعتی است که با توجه به روش های تغییر یافته کمیاب شده است

4. Now calcium silicate is the slag.
[ترجمه حسین فروغی] اکنون سیلیکات کلسیم سرباره است. ( در کوره ی ذوب، ماده ای که روی مواد مذاب تشکیل میشود )
[ترجمه ترگمان]اکنون کلسیم سیلیکات مرده است
[ترجمه گوگل]سیلیکات کلسیم سرباره است

5. And the slag is normally tapped off first.
[ترجمه ترگمان]و این ضایعات به طور طبیعی از ابتدا قطع می شوند
[ترجمه گوگل]و سرباره معمولا ابتدا از بین می رود

6. She wouldn't just dump you and slag you off to your mates.
[ترجمه ترگمان]اون فقط تو رو ول نمی کنه و تو رو کنار هم your
[ترجمه گوگل]او فقط شما را رها نخواهد کرد و شما را به شرکای خود سرازیر می کند

7. Adding activator will be favorable to raise slag cement strength.
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن activator به افزایش قدرت تولید ضایعات آهنگری مطلوب خواهد بود
[ترجمه گوگل]افزودن فعال کننده برای افزایش مقاومت سیمان سرباره مطلوب خواهد بود

8. The reasons and measures for slag adhesion and over wight of 300t ladle in Baosteel have been discussed.
[ترجمه ترگمان]دلایل و معیارهای چسبندگی سرباره و بیش از بیش از ۳۰۰ of در Baosteel مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]دلایل و اقدامات برای چسبندگی سرباره و بیش از حد ملاقه 300t در Baosteel مورد بحث قرار گرفته است

9. The effect of converter steel slag powder(CSSP), on the shrinkage characteristic of hardened GGBFS-PC mixed mortar is studied.
[ترجمه ترگمان]تاثیر پودر فولاد مبدل (CSSP)بر مشخصه انقباض ملات مخلوط شده توسط PC - PC مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]اثر پودر سرباره فولاد تبدیل (CSSP) بر خصوصیات انقباض ملات مخلوط شده سخت GGBFS-PC مورد مطالعه قرار گرفته است

10. Manganese slag which containing about 20 % manganese dioxide is produced in the process of permanganate production.
[ترجمه ترگمان]ضایعات منگنز حاوی حدود ۲۰ % منگنز در فرآیند تولید permanganate تولید می شود
[ترجمه گوگل]سرباره منگنانی که حاوی حدود 20 درصد دی اکسید منگنز است در فرآیند تولید پر منگنات تولید می شود

11. Box beam: Electro Slag Welding ( ESW ), four plates and eight Welding Lines . Inside and Outside penetration.
[ترجمه ترگمان]Box: Electro slag جوشکاری (ESW)، چهار صفحه و هشت خط جوشکاری داخل و بیرون نفوذ
[ترجمه گوگل]تابلو الکتریکی سرامیکی (ESW)، چهار صفحه و هشت سیم جوش در داخل و خارج نفوذ

12. Keywords: ash, heavy metal, dioxin, melting technology, slag.
[ترجمه ترگمان]کلمات کلیدی: خاکستر، فلز سنگین، دی اکسین، فن آوری ذوب، سرباره
[ترجمه گوگل]کلمات کلیدی خاکستر، فلزات سنگین، دیوکسین، تکنولوژی ذوب، سرباره

13. Controlling intensity and time of argon blowing, increasing slag basicity and adopting complex deoxidiser are helpful to reducing the oxygen content in bearing steels.
[ترجمه ترگمان]شدت کنترل و زمان انفجار آرگون، افزایش خاصیت بازی ضایعات و بکارگیری deoxidiser پیچیده برای کاهش مقدار اکسیژن در فولادهای مورد استفاده مفید هستند
[ترجمه گوگل]کنترل شدت و زمان هوای آرگون، افزایش پایه سرباره و اتخاذ دی اکسیدیزر پیچیده برای کاهش میزان اکسیژن در فولادهای تحمل کننده مفید است

14. The leaching efficiency of copper smelter slag with high silicon is investigated in this study.
[ترجمه ترگمان]در این مطالعه، بازده لیچینگ of مس با سیلیکون بالا مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]کارایی شستشوی سرباره مایع مایع با سیلیکن بالا در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است

پیشنهاد کاربران

سرباره

What a slag
چه آشغالی
( در مورد یه نفر گفته میشه )

در واقع معنی اصلیش اشغال یا عوضی و سر باره نی
در اصل زنی که با چندین مرد سکس کرده خیلی
کلمه توهینن آمیز برا ی زن

زن هرزه

slag ( جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب )
واژه مصوب: سرباره
تعریف: اکسیدها و ترکیبات سیلیکاتی و سولفیدی و نظایر آنها و همچنین عناصر آلیاژی حاصل از ذوب فولادها و چدن ها که از مهم ترین مشخصه های آنها ذوب نسبی در دمای ذوب و به هم چسبیدگی است


کلمات دیگر: