کلمه جو
صفحه اصلی

boulder


معنی : تخته سنگ، سنگ، گرداله
معانی دیگر : تخته سنگ (که در اثر آب و هوا ساییده و گرد شده باشد)، سنگ بزرگ، پرنیخ، شهر بولدر (در ایالت کلرادو - امریکا)

انگلیسی به فارسی

تخته سنگ، سنگ، گرداله


بولدر، تخته سنگ، سنگ، گرداله


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a large detached rock.
مشابه: rock

- Suddenly, a boulder came spilling down the cliff and landed in the river.
[ترجمه کاینا] ناگهان تخته سنگی از صخره جدا شد، پایین آمد و در رودخانه افتاد.
[ترجمه ترگمان] ناگهان تخته سنگ پایین آمد و روی صخره فرود آمد
[ترجمه گوگل] ناگهان یک تخته سنگ افتاد و صخره ها را در رودخانه فرود آورد

• large rounded rock
a boulder is a large rounded rock.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] قلوه سنگ - گرداله - سنگ ساییده شده - تخته سنگ - خرسنگ
[زمین شناسی] تخته سنگ قطعه سنگ بزرگ و مدور که بوسیله یخچالهای طبیعی شکل گرفته باشد.
[معدن] قله سنگ (عمومی استخراج)
[] سنگ کوتاه، گرداله

مترادف و متضاد

تخته سنگ (اسم)
slate, rock, crag, boulder, slab, bowlder, cliff

سنگ (اسم)
stone, rock, boulder, calculus, flagstone

گرداله (اسم)
boulder

جملات نمونه

1. an erratic boulder
صخره ی یخرفته

2. five workers wrestled the boulder into place
پنج کارگر تخته سنگ را در جای خود قرار دادند.

3. we were unable to budge the boulder
نتوانستیم صخره را از جایش تکان بدهیم.

4. It required superhuman effort to lift the huge boulder.
[ترجمه ترگمان]این کار مستلزم تلاش فوق بشری برای بلند کردن سنگ بزرگ بود
[ترجمه گوگل]تلاش های فوق العاده انسان برای برچیدن تخته سنگ بزرگ مورد نیاز بود

5. The boulder hit the ground with a resounding thud.
[ترجمه ترگمان]تخته سنگ با صدای تالاپ خفه ای به زمین برخورد کرد
[ترجمه گوگل]تخته سنگ به زمین افتاد و با صدای تند و تیز

6. The boulder sheltered them from the chilling wind.
[ترجمه ترگمان]سنگ آن ها را از باد سرد در امان نگه داشته بود
[ترجمه گوگل]تخته سنگ آنها را از باد خنک نگه داشت

7. They gave a great heave and rolled the boulder out of the way.
[ترجمه ترگمان]سرم را تکان دادم و تخته سنگ را کنار زدم
[ترجمه گوگل]آنها به شدت گرما زدند و تخته سنگ را از راه دور کردند

8. The centrepiece is a granite boulder from Solovki, a group of islands in the White Sea.
[ترجمه ترگمان]مرکز این مرکز یک تخته سنگ گرانیت از Solovki، گروهی از جزایر دریای سفید است
[ترجمه گوگل]مرکزی یک تخته سنگ گرانیت از Solovki، گروهی از جزایر در دریای سفید است

9. Pyrotechnics, a runaway boulder and a few animatronic Indys are along the way.
[ترجمه ترگمان]pyrotechnics، یک تخته سنگ فراری و چند تایی Indys در طول راه هستند
[ترجمه گوگل]پیاده روی، تخته سنگ فراری و چند Indys متحرک در امتداد راه

10. He thought she looked like a vast boulder, dressed in a chenille robe, that some one had rolled to the door.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که او شبیه یک تخته سنگ بزرگ است که لباسش را پوشیده بود و یکی از آن ها به طرف در رفته بود
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که او مانند تخته سنگ بزرگ، در لباس گونی چنایل لباس پوشید، که برخی از آنها به درب رانده شده بود

11. Where it was melting a huge pile of boulder clay was built up, as a terminal moraine.
[ترجمه ترگمان]جایی که در حال ذوب شدن توده عظیمی از خاک رس سنگی بود، به عنوان یک moraine پایانه
[ترجمه گوگل]جایی که ذوب شدن یک شمع عظیم از خاک رس تخته سنگ، به عنوان یک ماده معدنی پایدار ساخته شد

12. At its summit is a boulder with a hollow resembling the imprint of a man's foot.
[ترجمه ترگمان]در قله آن سنگی با حفره ای شبیه به نشانه پای یک مرد است
[ترجمه گوگل]در اجلاس خود یک تخته سنگ با یک توخالی شبیه به اثر پای مرد است

13. On many upland streams a large boulder will often be the chosen perching spot of the dipper.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از دره های مرتفع، یک تخته سنگ بزرگ تشکیل شده که قسمت کوچکی از آن را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]در بسیاری از رودخانه ها، تخته سنگ بزرگ اغلب نقطه انتخاب پرچین کوه نوردی است

14. From New York I hitched to Boulder.
[ترجمه ترگمان]من از نیویورک به بولدر رسیدم
[ترجمه گوگل]از نیویورک من به بولدر پیوستم

پیشنهاد کاربران

noun
[count] :
a very large stone or rounded piece of rock

تخته سنگ خیلی خیلی بزرگ
Rock تخته سنگِ سایز معمولی هست

boulder ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: تخته‏سنگ
تعریف: قطعه‏سنگی با قطر بیشتر از 256 میلی متر


کلمات دیگر: