کلمه جو
صفحه اصلی

foreland


معنی : زمین جلو آمده
معانی دیگر : دماغه، سنگ پوز، headland promontory : زمین جلو امده

انگلیسی به فارسی

فرشته، زمین جلو آمده


زمین جلو امده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a part of the land that juts out into the water; promontory; cape.
مشابه: cape, point

• piece of land jutting out into the sea; land located in front

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پیش بوم ناحیه واقع درحاشیه کوهزاد به سمتی که سنگهای کمربند رانده شده و چین خورده اند. به طور کلی ناحیه پیش بوم بخش قاره ای پوسته است و در لبه کراتون یا پلاتفرم قرار می گیرد.
[معدن] ناحیه پیشانی (زمین شناسی ساختمانی)

مترادف و متضاد

زمین جلو آمده (اسم)
foreland

جملات نمونه

1. In the foreland basin sediment environment, the transilient group of mud rock and sandstone are the main sediment features of low-stand system tract.
[ترجمه ترگمان]در محیط رسوب در حوضه آبریز،، گروه transilient از سنگ و ماسه سنگ، ویژگی های رسوب اصلی دستگاه سیستم پایه پایین هستند
[ترجمه گوگل]در رسوبات حوضه پیشانی، گروهی از سنگهای معدنی و ماسه سنگ، ویژگی های اصلی رسوبات سیستم پایه ایستاده کم است

2. Searching salt diapers and related traps in Kuqa foreland basin is important.
[ترجمه ترگمان]جستجو در جستجوی پوشک و تله های مربوطه در حوضه Kuqa foreland مهم است
[ترجمه گوگل]جستجوی پوشک نمکی و تله های مربوطه در حوضه کوهستان فرشته بسیار مهم است

3. In fact, the prosperity of Chinese foreland had expanded stagestage inland area.
[ترجمه ترگمان]در واقع، رونق of چینی منطقه خشکی stagestage را گسترش داده بود
[ترجمه گوگل]در حقیقت، رونق سرخپوستان چینی، دامنه وسیع تری را گسترش داده است

4. The overthrust fault zone and foreland basin in Southwestern Tarim is favorable areas for petroleum exploration. But the research and exploration degree here are still low.
[ترجمه ترگمان]منطقه گسل overthrust و حوضه foreland در جنوب غربی Tarim مناطق مطلوبی برای اکتشاف نفت محسوب می شود اما میزان تحقیق و اکتشاف در اینجا هنوز کم است
[ترجمه گوگل]منطقه گسل بیش از حد و حوضه پرولند در جنوب غرب تاریم مناطق مناسب برای اکتشاف نفت است اما درجه تحقیق و اکتشاف اینجا هنوز کم است

5. The foreland of Daba Mountains resulted from the intracontinental orogeny of the Qingling orogenetic movements.
[ترجمه ترگمان]The کوه های Daba از the orogeny of orogenetic ناشی شده است
[ترجمه گوگل]سرزمین اصلی کوه های دابا به دلیل انجماد داخل قاره ای جنبش های ارگونئیدی چینگلینگ بود

6. Therefore, foreland basin becomes the favorable place for reservoir.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، حوضه foreland به مکان مطلوب برای ذخایر تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، حوضه پرولند به جایگاه مناسب برای مخزن تبدیل می شود

7. From the correlation with foreland basins abroad it is concluded that Sichuan basin resulted from Polydirectional compression stress.
[ترجمه ترگمان]از ارتباط با حوضه های foreland در خارج، نتیجه گرفته شد که حوزه سیچوان چین ناشی از فشار فشرده سازی Polydirectional است
[ترجمه گوگل]از همبستگی با حوضه های فرلند در خارج از کشور نتیجه گیری می شود که حوضه سیچوان ناشی از استرس فشاری چند بعدی است

8. Foreland basins are important areas of exploration for petroleum in China.
[ترجمه ترگمان]حوضه های Foreland حوزه های مهم اکتشاف نفت در چین می باشند
[ترجمه گوگل]حوضه Foreland مناطق مهم اکتشاف نفت در چین است

9. In foreland, the exchange scale and quantities of the collective construction land by remise, demise, rent and mortgage are very tremendous.
[ترجمه ترگمان]در foreland، مقیاس تبادل و مقادیر زمین ساخت جمعی به وسیله remise، فوت، اجاره و وام مسکن بسیار عظیم هستند
[ترجمه گوگل]در مقطع پیش دبستانی، مقیاس و مقیاس مبادله ای از ساخت و ساز جمعی با استفاده از اصلاح، تخریب، اجاره و وام مسکن بسیار زیاد است

10. Foreland is concentration of Fujian Province population, economy developeds area.
[ترجمه ترگمان]Foreland تراکم جمعیت استان فوجیان، منطقه اقتصادی developeds است
[ترجمه گوگل]فورلند تمرکز جمعیت استان فوجیان است، اقتصاد منطقه را توسعه داده است

11. Because the foreland basin was a highly subsidence, that it was deposited a hugely Plio - Pleistocene sediments.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که حوضه foreland یک فرونشست بسیار بزرگ بود که رسوبات بسیار plio - پلیستوسن را ته نشین کرد
[ترجمه گوگل]از آنجا که حوضه فرلند به شدت فروپاشی بود، این رسوبات به شدت رسوب پیلئویستئوسن رسوب شد

12. The interstice of foreland slope was mainly dissolved pore and some primary pore.
[ترجمه ترگمان]The شیب foreland عمدتا حفره های dissolved و برخی حفره های اولیه بودند
[ترجمه گوگل]تقاطع شیب فرلند عمدتا منافذ و برخی منیزیم اولیه حل شده است

13. Foreland thrust belts are developed extensively margin of Meso Cenozoic sedimentary basins in northwestern China.
[ترجمه ترگمان]کمربندهای فشار Foreland به طور گسترده از حوضه های رسوبی meso Cenozoic در شمال غرب چین توسعه یافته اند
[ترجمه گوگل]کمربندهای نیروی Foreland به طور گسترده حاشیه حوضه رسوبی Meso Cenozoic در شمال غربی چین توسعه یافته است

14. Foreland basin is one type of the most prolific petroliferous basins in the world, where thrust belt is one of its most abundant plays.
[ترجمه ترگمان]حوضه Foreland یکی از انواع the prolific در جهان است که در آن کمربند thrust یکی از فراوان ترین plays است
[ترجمه گوگل]حوضه فورلند یکی از بزرگترین حوضه های نفتی دریایی در جهان است که کمربند رانندگی یکی از پرطرفدارترین آن ها است

پیشنهاد کاربران

پیش کرانه بندر

foreland ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: پیش بوم
تعریف: پهنة بیرونی کمربند کوه زایی که در آن دگرشکلی بدون دگرگونی قابل توجهی روی می دهد و به طور کلی در مقایسه با بخش های دیگر کمربند کوه زایی به بخش درونی قاره نزدیک تر است


کلمات دیگر: