کلمه جو
صفحه اصلی

driller

انگلیسی به فارسی

حفاری


انگلیسی به انگلیسی

• one who uses a drill; machine used for drilling; trainer, one who drills troops or students; one who sows seeds

دیکشنری تخصصی

[معدن] حفار (حفاری اکتشافی)

جملات نمونه

1. Ranchers, lumber companies, and offshore oil drillers pay fees to the government for their use of public lands and waters.
[ترجمه ترگمان]Ranchers، شرکت های الوار و شرکت های نفتی ساحلی هزینه های خود را برای استفاده از زمین های عمومی و آب به دولت پرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]رانچرها، شرکت های چوب، و مته های نفتی دریایی هزینه های خود را برای استفاده از زمین های عمومی و آب به دولت پرداخت می کنند

2. Drillers would plunge through a record depth of water to pierce farther into the ocean floor than anyone had gone before.
[ترجمه ترگمان]drillers در اعماق دریا فرو می رفت تا به اعماق اقیانوس نفوذ کند تا اینکه کسی قبلا رفته باشد
[ترجمه گوگل]حفاریها از طریق یک رکورد عمق آب فرو می ریزند تا به طبقه ی اقیانوس دورتر برسند تا هر کسی قبل از آن رفته باشد

3. One of the drillers was told if drilling started he would be bored through the ground.
[ترجمه ترگمان]یکی از the به او گفته شد که اگر حفاری آغاز شود، از زمین حوصله اش سر می رود
[ترجمه گوگل]یکی از متهمان گفته شد اگر حفاری آغاز شود، از زمین خسته می شود

4. One hydraulic operated tap hole driller and one 0. 16 m3 hydraulic clay gun to be installed at the same side of the tap hole is foreseen.
[ترجمه ترگمان]یک hole فعال هیدرولیک driller و یک ۰ ۱۶ متر مکعب از خاک رس هیدرولیک باید در همان سمت سوراخ شیر نصب شود
[ترجمه گوگل]یک هیدرولیک حفاری سوراخ هیدرولیکی و یک اسلحه هیدرولیکی رسانا 0،16 میلی متر که در همان طرف سوراخ شیر نصب می شود، پیش بینی شده است

5. He works as a driller in this crew.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان a در این گروه کار می کند
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک متخصص در این خدمه کار می کند

6. The driller to drill a hole of peg base, the phenomenon of deflection hole often appears.
[ترجمه ترگمان]The برای حفر یک سوراخ میخ، پدیده حفره انحراف اغلب نمایان می شود
[ترجمه گوگل]مته سوراخ سوراخ پایه پایه، پدیده سوراخ انحراف اغلب ظاهر می شود

7. The Driller ensures that the safety latch springs are replaced on the tong pins.
[ترجمه ترگمان]The تضمین می کند که فنر چفت شده روی پین های tong جایگزین شده است
[ترجمه گوگل]Driller تضمین می کند که چشمه های چفت ایمنی با پین های تنگ جایگزین می شوند

8. Processing equiment include: punch. lather . driller. milling machine. Grinder and the line cuts.
[ترجمه ترگمان]پردازش equiment شامل موارد زیر می باشد: پانچ کف صابون driller ماشین فرز grinder و قطع خط
[ترجمه گوگل]پردازنده شامل: پانچ پودر حفاری آسیاب چرخ و برش خط

9. The driller must ensure that the drilling line is reeved in under tension and that the drilling line is properly seated in the drum grooves.
[ترجمه ترگمان]The باید اطمینان حاصل کند که خط دریل کردن در زیر فشار قرار می گیرد و خط دریل کردن به درستی در شیارهای درام قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]حفار باید اطمینان حاصل کند که خط حفاری در زیر فشار کشیدگی می یابد و خط حفاری به درستی در شیارهای درام قرار می گیرد

10. The driller adopts truck power and technical method of foam drilling, which solves the problems of deficiency of water source and electrical source in field drilling work.
[ترجمه ترگمان]The از قدرت کامیونی و روش فنی حفاری فوم استفاده می کند که مشکلات کمبود منابع آب و منبع الکتریکی در کار حفاری می دانی را حل می کند
[ترجمه گوگل]مته سوراخ کننده قدرت کامیون و روش فنی حفاری فوم را تصویب می کند که مشکلات کمبود منبع آب و منبع الکتریکی در کار حفاری را حل می کند

11. The king of the oilfield is the driller.
[ترجمه ترگمان]پادشاه of the است
[ترجمه گوگل]پادشاه میدان نفتی حفاری است

12. The Toolpusher or Senior Driller shall verify all stabilisers, reamers and bits will be gauged with appropriate ring gauge to ensure proper size before running in the hole.
[ترجمه ترگمان]The یا driller های ارشد باید تمام stabilisers، reamers و بیت ها را با دقت مناسب برای اطمینان از اندازه مناسب قبل از دویدن در سوراخ، بررسی کنند
[ترجمه گوگل]Toolpusher یا Driller ارشد باید تمام تثبیت کننده ها را بررسی کند، ریمرها و بیت ها با اندازه گیری مناسب حلقه برای اندازه گیری اندازه مناسب قبل از اینکه در سوراخ اجرا شوند، اندازه گیری می شوند

13. Project example: Brown driller, Xinjiang urumchi import export company and so on.
[ترجمه ترگمان]مثال پروژه: Brown driller، Xinjiang urumchi، شرکت صادراتی و غیره
[ترجمه گوگل]مثال پروژه: driller براون، شرکت صادرات وارداتی سین کیانگ urumchi و غیره

14. The driller ensures that the drilling line is wrapped with the soft wire or tape at both sides of the mark before cutting the drilling line with the hydraulic line cutter.
[ترجمه ترگمان]The تضمین می کند که خط دریل کردن با سیم یا نوار نرم در هر دو طرف علامت قبل از قطع کردن خط دریل کردن با میله هیدرولیکی، پیچیده شده است
[ترجمه گوگل]حفاری تضمین می کند که خط حفاری با سیم نرم یا نوار در هر دو طرف علامت قبل از برش خط حفاری با برش خط هیدرولیکی پیچیده شود

15. The driller does not work in the office, he works on the drill floor.
[ترجمه ترگمان]driller در دفتر کار نمی کند، او روی زمین تمرین کار می کند
[ترجمه گوگل]متخصص حفاری در دفتر کار نمی کند، او در زمین مته کار می کند

پیشنهاد کاربران

حفار


کلمات دیگر: