کلمه جو
صفحه اصلی

furnace


معنی : دیگ، پاتیل، کوره، تنور، تون حمام و غیره، بوته آزمایش، گرم کردن، مشتعل کردن
معانی دیگر : تون، (دستگاه) گرمازا، (مجازی - هرجای بسیارگرم) جهنم، جهنم دره، بوته ازمایش

انگلیسی به فارسی

کوره، تنور، تون حمام و غیره، دیگ، پاتیل، (مجازا)بوته ازمایش، گرم کردن، مشتعل کردن


کوره، تنور، دیگ، تون حمام و غیره، پاتیل، بوته آزمایش، مشتعل کردن، گرم کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: any apparatus in which heat is generated for a specific purpose.

- The new furnace heats the house more efficiently than the old one.
[ترجمه ترگمان] کوره جدید خانه را به مراتب موثرتر از کوره قدیمی گرم می کند
[ترجمه گوگل] کوره جدید خانه را به مراتب کارآمدتر از خانه قدیمی می کند
- When the furnace is hot enough, the metal is melted.
[ترجمه ترگمان] وقتی تنور گرم است، فلز گداخته می شود
[ترجمه گوگل] وقتی کوره به اندازه کافی داغ است، فلز ذوب شده است

(2) تعریف: an intensely hot place.

- The desert is a furnace in the summer.
[ترجمه ترگمان] صحرا یک کوره در تابستان است
[ترجمه گوگل] کویر تابستان است
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: furnaces, furnacing, furnaced
• : تعریف: in metallurgy, to prepare (metal) by heating in a furnace.

• apparatus which generates heat (for heating homes, melting metals, etc.)
a furnace is a container for a very hot fire that is being used to melt metal or burn rubbish.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] کوره
[مهندسی گاز] کوره

مترادف و متضاد

دیگ (اسم)
furnace, pot, caldron, cauldron

پاتیل (اسم)
furnace, caldron, cauldron

کوره (اسم)
furnace, chimney, stove, oven, kiln, manhole

تنور (اسم)
furnace, oven

تون حمام و غیره (اسم)
furnace

بوته آزمایش (اسم)
furnace

گرم کردن (فعل)
anneal, heat, warm, braise, furnace

مشتعل کردن (فعل)
furnace, explode, inflame

heating mechanism


Synonyms: boiler, calefactor, cinerator, cremator, forge, Franklin stove, heater, heating system, incinerator, kiln, oil burner, smithy, stove


Antonyms: freezer


جملات نمونه

1. roasting furnace
کوره ی تشویه

2. the furnace apparatus for the central heating of this house is out of order
دستگاه گرمایش این خانه خراب شده است.

3. a smelting furnace
کوره ی ذوب فلزات

4. The metal glowed in the furnace.
[ترجمه ترگمان]فلز در کوره شعله کشید
[ترجمه گوگل]این فلز در کوره درخشید

5. We had better fire up the furnace.
[ترجمه ترگمان]بهتر است بخاری را روشن کنیم
[ترجمه گوگل]ما بهتر از کوره بودیم

6. I stoked the furnace for the night.
[ترجمه ترگمان]من این کوره رو برای شب گرفتم
[ترجمه گوگل]من کور را برای شب بخیر کردم

7. The walls of the furnace are always scoured.
[ترجمه ترگمان]دیواره ای تنور همیشه scoured
[ترجمه گوگل]دیواره های کوره همیشه شسته شده است

8. This meeting room's as hot as a furnace.
[ترجمه ترگمان]اتاق جلسه به اندازه تنور داغ است
[ترجمه گوگل]این اتاق جلسه به عنوان کوره گرم است

9. This meeting room's like a furnace.
[ترجمه ترگمان]این اتاق مثل تنور است
[ترجمه گوگل]این اتاق جلسه مانند کوره است

10. The coals were ashed in a furnace.
[ترجمه ترگمان]زغال سنگ در کوره سوزان بود
[ترجمه گوگل]ذغال سنگ در یک کوره پوشیده شده بود

11. Keep away from the furnace.
[ترجمه ترگمان]از تنور دور شو
[ترجمه گوگل]دور از کوره نگه دارید

12. Don't forget to damp down the furnace before going to bed.
[ترجمه ترگمان]فراموش نکن که قبل از رفتن به رختخواب از کوره در بروی
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که قبل از رفتن به رختخواب کوره را خنک کنید

13. It's like a furnace in here!
[ترجمه ترگمان]مثل تنور گرمه!
[ترجمه گوگل]این مثل کوره اینجاست!

14. Embers glowed in the furnace.
[ترجمه ترگمان]Embers در کوره شعله ور شد
[ترجمه گوگل]امبر در کوره درخشید

15. The flame in the furnace can be looked at through colored glasses.
[ترجمه ترگمان]شعله درون کوره را می توان از پشت شیشه های رنگی نگاه کرد
[ترجمه گوگل]شعله در کوره را می توان از طریق عینک های رنگی مشاهده کرد

a smelting furnace

کوره‌ی ذوب فلزات


The furnace apparatus for the central heating of this house is out of order.

دستگاه گرمایش این خانه خراب شده است.


open the window, this bus is like a furnace!

پنجره را باز کن که این اتوبوس مثل جهنم است!


پیشنهاد کاربران

در این جا به معنای منبع گرمایش است.

Homeostasis works like a thermostat: when your room get too cold, the thermostat conveys that information to the furnace and turns on.

دیگ - کوره
تلفظ : فِرنِس

موتورخونه

شوفاژ خانه

furnace ( سرامیک )
واژه مصوب: کوره2
تعریف: دستگاهی برای حرارت دهی مستقیم یا غیرمستقیم مواد جامد یا مذاب برای ایجاد تغییر شیمیایی یا فیزیکی در آنها


کلمات دیگر: