کلمه جو
صفحه اصلی

cowlick


(موی سر) ناخواب (زلف یا طره ی مو که درست نمی خوابد حتی پس از شانه زدن)

انگلیسی به فارسی

(موی سر) ناخواب (زلف یا طره‌ی مو که درست نمی‌خوابد حتی پس از شانه زدن)


cowlick


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small, protruding section of hair that grows in a whorl or at a different angle than the rest.

• tuft of hair which grows in a different direction from the rest of the hair

جملات نمونه

1. First, the cowlick had miraculously disappeared.
[ترجمه ترگمان]اول، به طور معجزه آسایی ناپدید شده بود
[ترجمه گوگل]اول، cowlick به طرز معجزه آسایی ناپدید شد

2. He still wears a sailor suit, the cowlick at his hairline gives his forelock a life of its own.
[ترجمه ترگمان]او هنوز لباس ملاحی می پوشد، cowlick بالای خط موی او برای کاکلش زندگی خودش را به دست اورده است
[ترجمه گوگل]او هنوز یک کت و شلوار ملوان را می پوشد، موی سر خود را به صورت موی خود می کشد و پیشانی خود را از دست می دهد

3. I can't brush this dumb cowlick down.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم اون مو کوتاه رو شونه خالی کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم این خندق گنگ را پایین بیاورم

4. His hair was cut short with a cowlick dropping over at the front, like a freakster.
[ترجمه ترگمان]موهایش کمی کوتاه شده بود و موهایش کمی در جلو خم شده بود، درست مثل a
[ترجمه گوگل]موهایش کوتاه تر از آن بود که با یک سجده بر روی صندلی جلو، مانند یک فریزر

5. Fact: That cowlick is part of you, like your height and your sense of humor.
[ترجمه ترگمان]واقعیت: آن cowlick بخشی از شما است، مانند قد شما و حس شوخ طبعی شما
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که بخشی از شماست، مانند قد و حس شوخ طبعی شما

6. A cowlick is often present at the crown, but can occur anywhere on the head where the growth direction forms a spiral pattern.
[ترجمه ترگمان]A اغلب در تاج وجود دارد، اما می تواند در هر جایی روی سر اتفاق بیفتد که جهت رشد یک الگوی مارپیچ را شکل می دهد
[ترجمه گوگل]گاو نر اغلب در تاج و تخت وجود دارد، اما می تواند در هر نقطه ای از سر که در آن جهت رشد شکل الگوی مارپیچ ایجاد می شود

7. A cowlick is that often annoying little sprig of hair that seems to grow in a different direction from everything else and just won't lie down.
[ترجمه ترگمان]A این است که اغلب یک شاخه کوچک از مو را آزار می دهد که به نظر می رسد در جهت دیگری از هر چیز دیگری رشد می کند و فقط دروغ نمی گوید
[ترجمه گوگل]یک جادوگر این است که اغلب موهای کوچک کمی موذی است که به نظر می رسد در جهت گوناگون از هر چیز دیگری رشد می کند و فقط دروغ نمی گوید

8. Controlling a cowlick, no matter where it is on the head, takes patience and a great haircut.
[ترجمه ترگمان]کنترل یک cowlick، مهم نیست جایی که روی سر است، صبر داشته و موهای خود را کوتاه کنید
[ترجمه گوگل]کنترل یک جادوگر، بدون توجه به جایی که روی سر است، صبر و آرامش را به شما تحمیل می کند

9. As with any cowlick, cutting it off or leaving it long enough so the weight holds it down are two options.
[ترجمه ترگمان]همانند هر cowlick، بریدن آن و یا ترک آن به اندازه کافی طولانی است، بنابراین وزن آن دو گزینه است
[ترجمه گوگل]همانطور که با هر cowlick، قطع آن و یا ترک آن به اندازه کافی بلند به طوری که وزن آن را نگه می دارد دو گزینه است

10. To control a cowlick at the back of the head, you'll either need to leave the hair long enough so the weight of the hair holds it down or cut it short enough so it doesn't stick up in the first place.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه اون مو رو در پشت سر کنترل کنی، یا باید مو به اندازه کافی مو از مو جدا کنی تا وزن مو به اندازه کافی کوتاه باشه یا به اندازه کافی کوتاه نشه
[ترجمه گوگل]برای کنترل یک دستکش در پشت سر، باید موهایتان را به اندازه کافی بلند کنید تا وزن مو کاهش پیدا کند یا به اندازه کافی کوتاه شود، به طوری که در وهله اول چسب نزنید

11. Had a Cowlick In Its Hair. . . And Didn't Pull a Face When Photographed.
[ترجمه ترگمان]یک cowlick در موهایش وجود داشت و صورت او را وقتی که photographed بود عقب نکشید
[ترجمه گوگل]یک موی سرخ در مو داشت و هنگام عکس برداری چهره ای ندید

12. Often a cowlick will pop up as a result of trying to style the hair against the growth pattern and simply brushing the hair in the opposite direction can fix the problem.
[ترجمه ترگمان]اغلب یک cowlick به عنوان نتیجه تلاش برای سبک کردن مو بر روی الگوی رشد ظاهر می شود و به سادگی مو را در جهت مخالف تکان می دهد و می تواند مشکل را حل کند
[ترجمه گوگل]اغلب به دلیل تلاش برای سبک کردن مو در برابر الگوی رشد، یک ساندویچ ظاهر می شود و به سادگی مسواک زدن مو را در جهت مخالف می تواند مشکل را حل کند

13. It Had No Opinion About Anything It Had No Habits, It Often Sat Cross-Legged, Took Off Running. . . Had a Cowlick In Its Hair. . . And Didn't Pull a Face When Photographed.
[ترجمه ترگمان]هیچ نظری درباره هر چیزی که عادت نداشت نداشت معمولا ست Cross - Legged، توک توک - a، در موهایش وجود داشت و وقتی عکاسی شده بود یک چهره را کنار نکشیده بود
[ترجمه گوگل]این هیچ نظری در مورد هرچیزی داشت که هیچ عادتی ندارد، اغلب اوقات صلیب ساقط شده بود، بیرون رانده شد یک موی سرخ در مو داشت و هنگام عکس برداری چهره ای ندید

پیشنهاد کاربران

دسته ای از موها که خلاف سایر موها می ایستد ( به اصطلاح میگیم موهاش شکسته )


کلمات دیگر: