وابسته به دختر، دوشیزه وار، دختروار، دخترانه، کمرو، دارای حجب و حیا، محجوب، باحیا، شرم رو، نجیب، عفیف
maidenly
وابسته به دختر، دوشیزه وار، دختروار، دخترانه، کمرو، دارای حجب و حیا، محجوب، باحیا، شرم رو، نجیب، عفیف
انگلیسی به فارسی
وابسته به دختر، دوشیزه وار، دختروار، دخترانه
کمرو، دارای حجب و حیا
ملیح، ظریف
شیرین
انگلیسی به انگلیسی
• of or pertaining to a maiden; characteristic of a maiden
جملات نمونه
1. maidenly modesty
حجب و حیای دختروار
maidenly modesty
حجب و حیای دختروار
کلمات دیگر: