کلمه جو
صفحه اصلی

spatula


معنی : کفگیر، مرهم کش
معانی دیگر : (انواع ابزار پهن و چاقو مانند که برای مالیدن یا پخش کردن به کار می روند) کاردک، قاشقک، چلک، طب مرهم کش، کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره

انگلیسی به فارسی

لیسَک، کفگیر، کاردک، قاشقک، (پزشکی) مرهم کش، کاردک مخصوص پهن کردن و مالیدن مرهم روی پارچه و زخم و غیره


سپتامبر، کفگیر، مرهم کش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: spatular (adj.)
• : تعریف: a cooking utensil or tool that has a wide, flat, usu. flexible blade, used esp. for spreading, mixing, or lifting.

• kitchen utensil with a broad flat blade (used for mixing, serving, spreading, etc.)
a spatula is a tool with a narrow handle and a wide flat blade, which is used in cooking.
a spatula is also a long, flat, wooden instrument about the size of a pen, which is used by doctors.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] اسپاتول
[عمران و معماری] کاردک - ماله بنایی
[پلیمر] قاشقک

مترادف و متضاد

کفگیر (اسم)
colander, spatula, skimmer, splatter

مرهم کش (اسم)
slice, spatula

جملات نمونه

1. Use a rubber spatula to spread the batter evenly in the pan.
[ترجمه نجمه] از یک لیسک لاستیکی استفاده کنید تا خمیر را به طور مساوی در ماهی تابه پخش کنید.
[ترجمه ترگمان]از یک spatula لاستیکی استفاده کنید تا خمیر را به طور مساوی در ماهی تابه بریزید
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک اسپاتل لاستیکی به طور مساوی در تابه پخش کنید

2. With a spatula, scrape sides and bottom of bowl before each egg is added.
[ترجمه نجمه] قبل از اضافه کردن هر تخم مرغ، با یک لیسک، اطراف و ته کاسه را پاک کنید.
[ترجمه ترگمان]با یک spatula، یک طرف و انتهای کاسه را قبل از اضافه کردن هر تخم مرغ بردارید
[ترجمه گوگل]قبل از هر تخم مرغ، با یک گوجه فرنگی، دو طرف شکسته و پایین کاسه قرار دهید

3. With a metal spatula or the wooden peel, slip the pizza off the stone on to a serving tray.
[ترجمه ترگمان]با یک ابزار فلزی یا یک تکه فلز، پیتزا را از سنگی که روی سنگ قرار داشت، روی یک سینی غذا لغزاند
[ترجمه گوگل]با یک گوساله فلزی یا چوب پوستی، پیتزا را از روی سنگ به یک سینی خدمت بپوشانید

4. Use the spatula to move half the circles to a cookie sheet.
[ترجمه ترگمان]از the استفاده کنید تا نیمی از دایره را به صفحه کوکی وصل کند
[ترجمه گوگل]از اسپاتلا برای انتقال نیمی از حلقه ها به ورق کوکی استفاده کنید

5. Flip with a spatula and brown on other side, about 8 to 10 minutes total.
[ترجمه ترگمان]تکان دادن با یک spatula و قهوه ای در طرف دیگر، حدود ۸ تا ۱۰ دقیقه
[ترجمه گوگل]تلنگر با یک گوجه فرنگی و قهوه ای در طرف دیگر، حدود 8 تا 10 دقیقه در کل

6. Scrape down batter occasionally with a spatula.
[ترجمه ترگمان]هر چند گاهی با یه کفگیر داغون میشه
[ترجمه گوگل]گرسنگی را با گریپ فرو بریزید

7. Use a perforated spatula to stir the mixture.
[ترجمه ترگمان]از یک spatula سوراخ دار استفاده کنید تا مخلوط را به هم بزنید
[ترجمه گوگل]برای مخلوط کردن مخلوط از یک دریچه سوراخدار استفاده کنید

8. Using a spatula, transfer charlotte to a large serving platter.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک spatula، شارلوت را به یک سینی پذیرایی بزرگ تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک اسپاتول، charlotte را به یک پالت بزرگ خدمت انتقال دهید

9. Place on well-greased cookie sheet and flatten with spatula.
[ترجمه ترگمان]روی ورق کلوچه خوب بریزید و با کارد خود را صاف کنید
[ترجمه گوگل]محل را روی ورق کوکی به خوبی چرب کرده و با اسپاتلا صاف کنید

10. Using a spatula, fold in the remaining whites.
[ترجمه ترگمان]و با استفاده از ابزار فروشی در باقیمانده سفیده تخم مرغ جمع می شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از سپتوم، در سفید سفید باقی مانده است

11. As it cooks, neaten the sides with a spatula to build up a deep, straight edge.
[ترجمه ترگمان]وقتی که آشپزی می کند، با یک چاقوی spatula، یک لبه صاف و صاف را می سازد
[ترجمه گوگل]همانطور که آشپزی می کند، طرفین را با یک حیاط خلوت نکنید تا یک لبه عمیق و راست را بسازید

12. Using a wide spatula and tongs, turn cake carefully.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از کفگیر و سیخ ها با احتیاط و با احتیاط کیک را می چرخاند
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک اسپاتل و پاره پاره ها، دقت کیک را روشن کنید

13. You could have sliced it with a spatula.
[ترجمه ترگمان] تو میتونستی با یه کفگیر بزنیش
[ترجمه گوگل]شما می توانید آن را با یک سپر نقاشی کنید

14. One of the Shuttle Discovery astronauts lost a spatula while out on a spacewalk today.
[ترجمه ترگمان]یکی از فضانوردان شاتل دیسکاوری در پیاده روی فضایی امروز یک spatula را از دست داد
[ترجمه گوگل]یکی از فضانوردان شاتل دیسکاوری امروزه در حال خروج از فضا است

15. Use a warm sharp pointed spatula and neatly incise minute line simulation strands of hair.
[ترجمه ترگمان]یک چاقوی تیز و لبه تیز و با دقت به اندازه یک دقیقه از تار مو از مو استفاده کنید
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک گرم اسپادان تیز گرم و مرتب سازی بر اساس رشته های شبیه سازی موی موی دقیقه

پیشنهاد کاربران

نوعی قاشق یا کاردک که برای معاینه به کار میرود و از جنس چوب است

چوب بستنی که برای معاینه ان را در دهان میکنند

کفگیر کتلت

چوب مخصوصی که دکتر ها برای معاینه در دهان میکنند

کاردک هایی که دکتر برای معاینه از ان استفاه می کند همون چوب بستنی ها

کلمه spatula به زبان آمریکایی به معنای کفگیر هست ولی در زبان بریتیش معنی چوبی که دکترا برای معاینه دهان استفاده میکنند میگن

به معنی چوبی برای معاینه برای دکتران

چوب بستنی که دوکتور ها برای معاینه استفاده می کنندلاک کنید ممنون می شم❤️❤️❤️❤️


کلمات دیگر: