کلمه جو
صفحه اصلی

solubility


معنی : قابلیت حل
معانی دیگر : حل پذیری، واگشاپذیری

انگلیسی به فارسی

قابلیت حل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: solubilities
(1) تعریف: the quality or extent of being soluble; ability to be dissolved.

(2) تعریف: the amount of a substance that can be dissolved in a particular solvent under given conditions.

• state or quality of being soluble, capability of being melted or dissolved; amount of a substance that can be dissolved in a solvent

دیکشنری تخصصی

[شیمی] انحلال پذیری
[عمران و معماری] حل شدنی - حلالیت
[مهندسی گاز] حل شوندگی، قابلیت انحلال
[زمین شناسی] انحلال پذیری
[نساجی] قابلیت انحلال - حلالیت
[نفت] قابلیت انحلال

مترادف و متضاد

قابلیت حل (اسم)
solubility, solvability

جملات نمونه

1. The solubility of a gas decreases with increasing temperature.
[ترجمه ترگمان]حلالیت گاز با افزایش دما کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]حلالیت گاز با افزایش دمای کاهش می یابد

2. This increase in water solubility made possible an invitro incubation test with intraperitoneal pus or fluid from patients with peritonitis.
[ترجمه ترگمان]این افزایش در حلالیت آب، علاوه بر pus چرک و یا مایعی از بیماران مبتلا به peritonitis، امکان آزمایش incubation را فراهم می آورد
[ترجمه گوگل]این افزایش در حلالیت آب باعث تست انکوباتور invitro با گلبول های داخل صفاقی یا مایع در بیماران مبتلا به پریتونیت شد

3. Values of the solubility parameter for simple liquids can be readily calculated from the enthalpy of vaporization.
[ترجمه ترگمان]مقادیر پارامتر حلالیت برای مایعات ساده را می توان به آسانی از آنتالپی تبخیر محاسبه کرد
[ترجمه گوگل]مقادیر پارامتر حلالیت برای مایعات ساده به راحتی می توان از آنتالپی بخارات تبخیر شده محاسبه کرد

4. The temperature at which an inverse solubility occurs is often termed cloud point.
[ترجمه ترگمان]دما که در آن حلالیت معکوس رخ می دهد اغلب نقطه ابری نامیده می شود
[ترجمه گوگل]دما که در آن یک حلال معکوس رخ می دهد اغلب به نام ابر نقطه است

5. The acetic acid reduces the slight solubility of the silver chloride produced during the titration, providing a sharper end-point.
[ترجمه ترگمان]اسید استیک قابلیت انحلال جزئی کلرید نقره تولید شده در طول فرآیند را کاهش می دهد و یک نقطه پایانی تیزتر دارد
[ترجمه گوگل]اسید استیک باعث کاهش حلالیت کمی از کلرید نقره تولید شده در طول تریاسیون می شود و نقطه پایانی تیز را به وجود می آورد

6. Solubility: soluble in alcohol, chlorinated solvent, aromatic solvent.
[ترجمه ترگمان]Solubility: محلول در الکل، حلال chlorinated، حلال آروماتیک
[ترجمه گوگل]حلالیت محلول در الکل، حلال حلال، حلال معطر

7. Pervaporation flux depends upon the value of equilibrium solubility.
[ترجمه ترگمان]شار مغناطیسی بستگی به مقدار قابلیت حل تعادل دارد
[ترجمه گوگل]شار تعادلی بستگی به ارزش حلالیت تعادلی دارد

8. In this paper, the solubility of thiamine nitrate are measured by Laser method under different conditions.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، حلالیت of نیترات با روش لیزری تحت شرایط مختلف اندازه گیری می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله، محلولی نیترات تیامین با روش لیزر تحت شرایط مختلف اندازه گیری می شود

9. The water - solubility, emulsifying ability, surface tension, critical micelle concentration ( CMC ) of phosphate were determined.
[ترجمه ترگمان]قابلیت حل آب، قابلیت emulsifying، کشش سطحی، غلظت بحرانی میسل (CMC)فسفات تعیین شد
[ترجمه گوگل]محلول آب، قابلیت امولسیون، تنش سطحی، غلظت متیل سرب (CMC) فسفات تعیین شد

10. Their solubility in water enables them to be transported readily in body fluids.
[ترجمه ترگمان]حلالیت آن ها در آب به آن ها این امکان را می دهد که به آسانی در مایعات بدن جابجا شوند
[ترجمه گوگل]حلالیت آنها در آب، آنها را به راحتی در مایعات بدن حمل می کند

11. Finally, the solubility of methyl chloride in solvent naphtha was mensurated to accord to industrial application.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، قابلیت انحلال متیل کلرید در حالت حلال mensurated برای مطابقت با کاربرد صنعتی بود
[ترجمه گوگل]در نهایت، محلول متیل کلرید در نفتا حلال به منظور تطبیق با کاربرد صنعتی مورد سنجش قرار گرفت

12. The photosensitivity, alkaline solubility and viscosity of products increased as the ratio of maleic anhydride increased.
[ترجمه ترگمان]photosensitivity، حلالیت alkaline و ویسکوزیته محصولات به عنوان نسبت of maleic افزایش یافت
[ترجمه گوگل]حساسیت به نور، حلالیت قلیایی و ویسکوزیته محصولات با افزایش نسبت آنهیدرید maleic افزایش می یابد

13. The solubility of the inorganic salt is quite low in near-and super-critical water, and this makes desalinization in supercritical water possible.
[ترجمه ترگمان]حلالیت نمک غیر آلی در آب نزدیک و بسیار بحرانی بسیار پایین است و این باعث می شود که desalinization در آب فوق بحرانی امکان پذیر باشد
[ترجمه گوگل]حلالیت نمک معدنی در آب نزدیک و فوق بحرانی بسیار کم است و این باعث می شود که آبزدگی در آب فوق بحرانی امکان پذیر باشد

14. The paper discusses the solubility of the arsenious sulfide in the nonoxidizahle strong acids. alkaline solution by way of the experiment.
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد قابلیت انحلال سولفید arsenious در اسیده ای قوی nonoxidizahle بحث می کند محلول آلکالین به روش آزمایش
[ترجمه گوگل]در این مقاله، حلالیت سولفید ارگانیک در اسیدهای قوی غیر اکسیدیزهال مورد بحث قرار می گیرد راه حل قلیایی از طریق آزمایش

15. The solubility, dielectric constant, and dissipation factor of the polymer were improved alter acetyl substitution of poly(p-xylylene).
[ترجمه ترگمان]حلالیت، ثابت دی الکتریک و ضریب اتلاف پلیمر بهتر از جانشینی acetyl پلی (p - xylylene)بهبود یافت
[ترجمه گوگل]حلالیت، ثابت دی الکتریک و فاکتور تخلیه پلیمر، جایگزین استیل جایگزین پلی-پریسیلیلن بود

پیشنهاد کاربران

حلالیت

حل شوندگی

انحلال پذیری

solubility ( خوردگی )
واژه مصوب: حل پذیری
تعریف: توانایی یک ماده برای تشکیل یک محلول با مادۀ دیگر


کلمات دیگر: