کلمه جو
صفحه اصلی

ru


مخفف:، (انجیل) روت

انگلیسی به فارسی

مخفف: (انجیل) روت


مخفف: (شیمی) نشان روتینیم


Ru


انگلیسی به انگلیسی

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: symbol of the chemical element ruthenium.

• rare metallic chemical element (chemistry)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] روتنیم - عنصر نادر فلز گونه از دسته ى پلاتین که بسیار سخت و شکننده و به رنگ خاکسترى است
[برق و الکترونیک] ruthenium-روتنیم عنصر فلزی با عدد اتمی 44 و وزن اتمی 101/07 .

جملات نمونه

1. A : Yes. I ru a bit. I like ru ing.
[ترجمه ترگمان]الف: بله یه ذره! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه گوگل]بله من کمی کمی من دوست دارم ru

2. Objective : To study for the inflammation of RU AN membrane.
[ترجمه ترگمان]هدف: برای بررسی التهاب غشا سلولی
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه برای التهاب غشاء RU AN

3. Gu means darkness, and ru is remover. So guru is actually one who removes our darkness.
[ترجمه ترگمان]Gu به معنای تاریکی است، و یو دات کام لا پاک کننده است بنابراین معلم در واقع کسی است که تاریکی ما را از بین می برد
[ترجمه گوگل]Gu به معنای تاریکی است و ru از بین بردن است بنابراین گورو در واقع کسی است که تاریکی ما را حذف می کند

4. Ru accepts that there is still debate over whether metallothionein affects human and animal health.
[ترجمه ترگمان]Ru قبول می کند که هنوز بحث هایی در مورد این مساله وجود دارد که آیا metallothionein بر سلامت انسان و حیوان تاثیر می گذارد یا نه
[ترجمه گوگل]Ru معتقد است که هنوز هم بحث در مورد اینکه آیا فلزات یونین بر سلامت انسان و حیوان تاثیر می گذارد

5. The RU is normally installed with the cold end through the wall of the furnace.
[ترجمه ترگمان]The معمولا با انتهای سرد از میان دیوار کوره نصب می شود
[ترجمه گوگل]RU به طور معمول با انتهای سرد از طریق دیوار کوره نصب می شود

6. When content of Ru is higher, the structure of coat is Ru-base sosoloid.
[ترجمه ترگمان]وقتی محتوای Ru بالاتر باشد، ساختار کت Ru - base است
[ترجمه گوگل]هنگامی که محتویات Ru بالاتر است، ساختار کت و شلوار سولوشن Ru-base است

7. The case involves URA. ru, the largest news agency in the Ural Mountains region, which has been threatened with a shutdown because of anonymous comments made on its Internet forum.
[ترجمه ترگمان]این مورد شامل یو آر ای است ru، بزرگ ترین آژانس خبری منطقه کوه های اورال، که به دلیل نظرات ناشناس در فروم اینترنتی این منطقه، با تعطیلی مواجه شده است
[ترجمه گوگل]مورد شامل URA است ru، بزرگترین خبرگزاری در منطقه کوههای اورال است که با توجه به نظرات ناشناس در انجمن اینترنتی آن تهدید شده است

8. When content of Ru is lower, the structure of coat is Sn-base sosoloid.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که محتوای Ru پایین تر است، ساختار پوشش sosoloid - است
[ترجمه گوگل]هنگامی که محتویات Ru پایین تر است، ساختار کت و شلوار Sn-base sosoloid است

9. In this paper, Ti PbO 2 and Ti Ru used as anode and stainless steel used cathode in producing hypophosphorous acid by electrolytic process with four compartment electrodialytic cell was studied.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، تیتانیوم PbO ۲ و تیتانیوم Ru به عنوان آند و فولاد ضدزنگ به عنوان کاتد در تولید هیپوفسفرو اسید با فرآیند الکترولیتی با چهار محفظه سلول electrodialytic مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]در این مقاله، Ti PbO 2 و Ti Ru به عنوان آند و فولاد ضد زنگ مورد استفاده قرار گرفتند کاتد در تولید اسید هیپوفسفور توسط پروتئین الکترولیتی با چهار سلول الکترو دیالایتیک محفظه مورد مطالعه قرار گرفت

10. Most prototypic sequences from RU are consensus sequences of large families and subfamilies of repeats.
[ترجمه ترگمان]اکثر توالی های prototypic از RU، توالی consensus خانواده های بزرگ و subfamilies تکراری هستند
[ترجمه گوگل]بیشتر توالیهای اولیه از RU توالی توافقنامهای خانوادههای بزرگ و زیرخانوادههای تکرار هستند

11. RU 486 could reverse the effects of Dex.
[ترجمه ترگمان]RU ۴۸۶ می تواند اثرات of را معکوس کند
[ترجمه گوگل]RU 486 می تواند اثرات Dex را تغییر دهد

12. David wants to kick Bob out and ru the company by himself.
[ترجمه ترگمان]دیوید می خواهد به تنهایی باب را بیرون براند
[ترجمه گوگل]دیوید میخواهد باب را بیرون بکشد و خودش را خودش بکشد

13. And a Ru Yi is a symbol of power, authority and success.
[ترجمه ترگمان]و یک تابلوی Ru (Ru)نماد قدرت، قدرت و موفقیت است
[ترجمه گوگل]و یو یو یک نماد قدرت، اقتدار و موفقیت است

14. He threw [ θ ru : ] away his old shirt.
[ترجمه ترگمان]او [ θ دات رو: ] پیراهن قدیمی اش را دور انداخت
[ترجمه گوگل]او [θ ru] دور پیراهن قدیمی اش را برداشت


کلمات دیگر: