کلمه جو
صفحه اصلی

switchboard


معنی : گزینگاه، صفحه گزینه، صفحه تقسیم برق، صفحه کلید برق یا تلفن
معانی دیگر : صفحه ی سویچ (تخته یا صفحه ای که سویچ ها یا کلیدهای چیزی برآن سوار شده است)، صفحه ی گزینه، صفحه کلید، صفحه ی تقسیم برق، تابلوی فرمان، فرمانگاه، صفحه کلید برق یاتلفن، صفحه تقسیم برق

انگلیسی به فارسی

گزینگاه، صفحه گزینه


تابلو برق، گزینگاه، صفحه گزینه، صفحه تقسیم برق، صفحه کلید برق یا تلفن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a central panel or panels with switches for connecting and disconnecting telephone circuits or electrical circuits.

• panel containing switches for connecting and disconnecting telephone or electrical circuits
the switchboard in an organization is a central place where all the telephone calls are received.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] تابلوی کلید برق
[زمین شناسی] گزینگاه، صفحه گزینه، تابلوی برق، تابلوی قطع و وصل
[نساجی] صفحه کلید - صفحه کنترل

مترادف و متضاد

گزینگاه (اسم)
switchboard

صفحه گزینه (اسم)
switchboard

صفحه تقسیم برق (اسم)
switchboard

صفحه کلید برق یا تلفن (اسم)
switchboard

جملات نمونه

1. The BBC switchboard was jammed with furious calls.
[ترجمه ترگمان]دستگاه تلفن مرکزی BBC با تماس های خشم آلود پر شده بود
[ترجمه گوگل]سوئیچ بی بی سی با تماس های خشمگین مبهوت شد

2. Hundreds of callers jammed the BBC switchboard for more than an hour.
[ترجمه ترگمان]صدها تماس تلفنی بیش از یک ساعت از شبکه مرکزی بی بی سی فشرده شدند
[ترجمه گوگل]صدها نفر از تماس گیرندگان بیش از یک ساعت سوئیچ بی بی سی را مسدود کردند

3. Will you cover for me at the telephone switchboard while I run out to post a letter?
[ترجمه ترگمان]آیا در آن موقع که من برای پست کردن نامه از دفتر تلفن بیرون می روم مرا در مرکز تلفن خواهید دید؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید برای ارسال نامه به من در صفحه کلید تلفن بپردازم؟

4. Call the switchboard and ask for extension 4
[ترجمه ترگمان]با دستگاه مرکزی تماس بگیرید و درخواست ضمیمه ۴ نمایید
[ترجمه گوگل]با سوئیچینگ تماس بگیرید و از برنامه 4 درخواست کنید

5. Hundreds of fans jammed the switchboard for over an hour.
[ترجمه ترگمان]صدها طرفدار در یک ساعت پشت خط را مسدود کرده بودند
[ترجمه گوگل]صدها نفر از طرفداران بیش از یک ساعت به برق وصل شدند

6. Viewers jammed the switchboard with complaints.
[ترجمه ترگمان]عده زیادی از تماشاگران در مرکز تلفن موج می زدند
[ترجمه گوگل]بینندگان سوئیچینگ را شکایت می کنند

7. All calls must pass through the switchboard.
[ترجمه ترگمان]همه تماس ها باید از مرکز تلفن عبور کنن
[ترجمه گوگل]تمام تماس ها باید از طریق سوئیچ عبور کنند

8. He asked to be connected to the central switchboard at London University.
[ترجمه ترگمان]از او تقاضا کرد که با مرکز مرکزی مرکزی در دانشگاه لندن ارتباط برقرار کند
[ترجمه گوگل]او خواسته است که به دانشگاه مرکزی لندن وصل شود

9. Hundreds of callers jammed the switchboard trying to win the tickets .
[ترجمه ترگمان]صدها نفر از افرادی که در مرکز تلفن کار می کردند، سعی داشتند بلیت را ببرند
[ترجمه گوگل]صدها نفر از تماس گیرندگان، سوئیچینگ را که سعی در برداشتن بلیط دارند، مسدود کردند

10. The switchboard was flooded with calls after the programme.
[ترجمه ترگمان]تلفن مرکزی از تماس ها پس از این برنامه پر شد
[ترجمه گوگل]پس از برنامه، سوئیچ را با تماس تلفنی فرا گرفت

11. He instructed switchboard staff to divert all Laura's calls to him.
[ترجمه ترگمان]او به کارکنان هتل دستور داده بود که همه تماس های لورا را به او منتقل کنند
[ترجمه گوگل]او به کارکنان تابلو اعلان دستور داد که تمام تماس های لورا را به او هدایت کند

12. He asked to be connected to the central switchboard.
[ترجمه ترگمان]از او تقاضا کرد که با دستگاه مرکزی مرکزی تماس بگیرد
[ترجمه گوگل]او خواسته است به سوئیچ مرکزی وصل شود

13. Protesting viewers jammed the BBC switchboard.
[ترجمه ترگمان]بینندگان در اعتراض کردن به بینندگان در ایستگاه مرکزی بی بی سی اعتصاب کردند
[ترجمه گوگل]اعتراض تماشاگران به سوئیچ بی بی سی وارد شده است

14. Barbara will man the telephone switchboard till we get back.
[ترجمه ترگمان]باربارا به مرکز تلفن خواهد رفت تا ما برگردیم
[ترجمه گوگل]باربارا سوئیچ تلفنی را تا زمانی که برگشتیم، منصرف کند

15. I guess something's wrong with the switch board or the phoneline here. The connection often goes dead these days.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم مشکلی با صفحه کلیدی یا phoneline وجود داره این روزها ارتباط اغلب از بین می رود
[ترجمه گوگل]من حدس می زنم چیزی اشتباه است با تابلو سوئیچ یا تلفن در اینجا این اتصال معمولا این روزها مرده است

16. There is a switch board ( control panel, distribution box ) mounted on the wall.
[ترجمه ترگمان]یک تخته سوییچ (پانل کنترل، جعبه توزیع)روی دیوار نصب شده است
[ترجمه گوگل]یک تابلو سوئیچ (کنترل پنل، جعبه توزیع) روی دیوار نصب شده است

17. Foot switch board has quick lowering function when unload.
[ترجمه ترگمان]در هنگام تخلیه بار، صفحه سوئیچ Foot دارای تابع کاهش سریع می باشد
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره سوئیچ عملکرد تخلیه سریع در هنگام تخلیه دارد

18. There is a switch board mounted on the wall.
[ترجمه ترگمان]یک دسته کلید روی دیوار است
[ترجمه گوگل]یک صفحه سوئیچ روی دیوار نصب شده است

19. Valve as a whole item, easy service Foot switch board has quick lowering function when unload.
[ترجمه ترگمان]سوپاپ (سوپاپ)به عنوان یک مورد کامل، با تخلیه بار در هنگام تخلیه، تابع آسان را پایین می آورد
[ترجمه گوگل]سوپاپ به عنوان یک آیتم کامل، خدمات آسان پانل تابلو سوئیچ عملکرد سریع کاهش در هنگام بارگیری است

20. Spare parts: Product should with switch board, wiring box and platoon a place with a draught.
[ترجمه ترگمان]قطعات یدکی: محصول باید با تخته تعویض، کادر سیم کشی و یک مکان با یک جرعه سر و کار داشته باشد
[ترجمه گوگل]قطعات محصول باید با تابلو، جعبه سیم کشی و ستون یک محل با یک پیش نویس را داشته باشید

21. The head collision energy absorbing set connected to the switch board of automobile is one frame structure including one hollow cavity to hold the air bag assembly.
[ترجمه ترگمان]بدنه جذب انرژی برخورد شده با بدنه کلید خودرو، یک ساختار چارچوب است که شامل یک حفره توخالی است که محفظه هوا را نگه می دارد
[ترجمه گوگل]مجموعه ی انرژی جذب ی که به سوئیچ سوئیچ خودرو متصل می شود یک ساختار قاب است که شامل یک حفره توخالی برای نگهداری کیسه هوا می باشد

22. Manual start the emergency generator, to supply the power to emergency switch board.
[ترجمه ترگمان]\"ژنراتور اضطراری\" را راه اندازی کنید تا قدرت را در صفحه سوئیچ اضطراری تامین کنید
[ترجمه گوگل]راهنمای شروع ژنراتور اضطراری، برای تامین قدرت به سوئیچ اضطراری

23. Controller has RS-48 MODBUS standard field bus-bar communication interface and facilitate connect to switch board system.
[ترجمه ترگمان]کنترل کننده ۸ - ۴۸ MODBUS ارتباطی سطح استاندارد IEEE را دارد و امکان اتصال به سیستم بورد را تسهیل می کند
[ترجمه گوگل]کنترل کننده رابط RS-48 MODBUS استاندارد رابط میدان اتصال بار و تسهیل اتصال به سوئیچ سیستم هیئت مدیره

24. It has no negative function of the traditional wall type switch board with fluorescence in human body and the environment.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه هیچ عملکرد منفی بر روی بورد سوئیچ نوع دیوار سنتی با فلوروسانس در بدن انسان و محیط ندارد
[ترجمه گوگل]این عملکرد منفی از تابلو سوئیچ دیواری سنتی با fluorescence در بدن انسان و محیط زیست ندارد

25. Board stool was installed inside frame house, power source of furnace of water spoon, carbon, switch board, thermometer, hygroscopic wait.
[ترجمه ترگمان]چهارپایه تخته در داخل ساختمان چارچوب، منبع قدرت کوره قاشق آب، کربن، بورد سوئیچ، دماسنج، رطوبت hygroscopic، نصب شد
[ترجمه گوگل]مدفوع در داخل خانه قاب، منبع تغذیه کوره قاشق آب، کربن، تابلو سوئیچ، دماسنج، انتظارات هیدروکرومیک نصب شده است

پیشنهاد کاربران

تلفنخانه

سیستمی که برای سازمانها استفاده میشود و تلفن را به بخشهای مختلف وصل میکند

صفحه کلید برق یا تلفن ، صفحه تقسیم برق
راه ارتباطی یا شماره تماس ( در برخی روزنامه ها و مجلات )


کلمات دیگر: