کلمه جو
صفحه اصلی

tungsten


معنی : تنگستن، تونگستن، فلزی از جنس کروم
معانی دیگر : (شیمی) تنگستن (عنصر فلزی سفید و سخت و سنگین و خاکستری فام - نشان: w، وزن اتمی: 183/85، شماره ی اتمی: 74، چگالی: 19/35، نقطه ی گداز: 3410 درجه سانتیگراد، نقطه ی جوش: 5927 درجه سانتیگراد )

انگلیسی به فارسی

(معدن) تنگستن، تونگستن، فلزی از جنس کروم


تنگستن، تونگستن، فلزی از جنس کروم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: tungstenic (adj.)
• : تعریف: a chemical element that has seventy-four protons in each nucleus and that occurs in pure form as a gray metal solid with an extremely high melting point, used esp. in heat-resistant alloys and to make filaments for high-powered electric lamps; wolfram. (symbol: W)

• (w) bright-gray rare metallic element having a high melting point and used in alloys of metal(chemistry); element found in electric lamp filaments and high-speed cutting tools
tungsten is a greyish-white metal.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] تنگستن - عنصر فلزى سفید و سخت و سنگین و خاکسترى فام
[عمران و معماری] تنگستن
[برق و الکترونیک] تنگستن عنصر شیمیایی فلزی سنگین، سخت، خاکستری - سفید با عدد اتمی 74 و وزن اتمی 183/85 . نقطه ذوب آن 3370 درجه سلسیوس و رسانا است . می توان آن را به صورت سیمهای نازک برای ساخت فیلمان لامپهای التهابی در آورد یا به صورت پیچکهایی برای ساخت گرم کننده های لامپهای الکترونی پیچید . همچنین برای ساختن مقاومتهای توان بالا، آن را روی هسته های عایق می چیند و به عنوان الکترود در جوشکاری نیز به کار می رود . تنگستن ضریب دمایی منفی( TCR ) دارد.

مترادف و متضاد

تنگستن (اسم)
tungsten

تونگستن (اسم)
tungsten

فلزی از جنس کروم (اسم)
tungsten

جملات نمونه

1. The filaments of light bulbs are made from tungsten wire.
[ترجمه ترگمان]لامپ های تنگستن از سیم تنگستن ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]رشته های لامپ از سیم تنگستن ساخته شده است

2. In the future, demand for metals like tungsten will outrun supply.
[ترجمه ترگمان]در آینده، تقاضا برای فلزات مانند تنگستن از عرضه پیشی خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]در آینده، تقاضا برای فلزات مانند تنگستن، عرضه را فراتر خواهد گذاشت

3. Its mountains contained gold, silver, copper, iron, and tungsten.
[ترجمه ترگمان]کوهستان آن شامل طلا، نقره، آهن و tungsten بود
[ترجمه گوگل]کوه های آن حاوی طلا، نقره، مس، آهن و تنگستن هستند

4. Roma table Grillo low-voltage tungsten halogen lamp with dimmer switch.
[ترجمه ترگمان]Roma Roma لامپ هالوژن tungsten با ولتاژ پایین با سوئیچ روشن تر است
[ترجمه گوگل]میز رم گریل لامپ هالوژن تنگستن کم ولتاژ با سوئیچ دیمر

5. It uses Tungsten Plug technology, which helps integrate the various elements in the chip in as small a package as possible.
[ترجمه ترگمان]این کار از فن آوری Plug Tungsten استفاده می کند که به یکپارچه سازی عناصر مختلف درون چیپ به عنوان یک بسته کوچک کمک می کند
[ترجمه گوگل]از تکنولوژی تنگستن پلاگین استفاده می کند که به ترکیب چندین عنصر در تراشه به عنوان کوچکترین بسته ممکن کمک می کند

6. The other metal used for anti-tank rounds is tungsten, which is also very hard and dense.
[ترجمه ترگمان]دیگر فلز مورد استفاده برای راند ضد تانک، تنگستن است که بسیار سخت و متراکم است
[ترجمه گوگل]فلز دیگر مورد استفاده برای دوران ضد مخزن تنگستن است که بسیار سخت و متراکم است

7. Copper, zinc, arsenic and tungsten are associated with tin in quartz-tourmaline veins.
[ترجمه ترگمان]مس، روی، آرسنیک و تنگستن با قلع در رگ های کوارتز - tourmaline مرتبط هستند
[ترجمه گوگل]مس، روی، آرسنیک و تنگستن با قلع در ورید کوارتز تورمالین همراه است

8. Tungsten, molybdenum, chromium and manganese, for instance, are used to harden steel.
[ترجمه ترگمان]برای مثال Tungsten، مولیبدن، کروم و منگنز برای سفت کردن فولاد استفاده می شود
[ترجمه گوگل]برای مثال، تنگستن، مولیبدن، کروم و منگنز برای سخت شدن فولاد استفاده می شود

9. Oxygen adsorbs on tungsten.
[ترجمه ترگمان]اکسیژن adsorbs روی تنگستن
[ترجمه گوگل]جذب اکسیژن در تنگستن

10. The intensity of the tungsten blue complex is proportional to the concentration of uric acid in the specimen. 20
[ترجمه ترگمان]شدت مجتمع آبی تنگستن متناسب با غلظت اسید اوره در نمونه است ۲۰
[ترجمه گوگل]شدت کمپلکس آلفا تنگستن با غلظت اسید اوریک در نمونه متناسب است 20

11. The illumination source was either a single tungsten lamp or this plus a conventional warm white striplight as appropriate.
[ترجمه ترگمان]منبع روشنایی یا یک لامپ تنگستن یا این به علاوه یک لامپ سفید گرم معمولی نیز مناسب بود
[ترجمه گوگل]منبع روشنایی یا یک لامپ تنگستن تک یا این به اضافه یک استریپلایت گرم معمولی گرم به عنوان مناسب است

12. These are simple combinations of metals like chromium, tungsten, iron or nickel, with carbon monoxide.
[ترجمه ترگمان]این ترکیبات ساده از فلزات مانند کروم، تنگستن، آهن یا نیکل و با مونوکسید کربن هستند
[ترجمه گوگل]این ترکیبی ساده از فلزات مانند کروم، تنگستن، آهن یا نیکل، با مونوکسید کربن است

13. The electrodeposition of nickel - tungsten alloy performs as instantaneous nucleation followed by three dimensional growth.
[ترجمه ترگمان]The آلیاژ نیکل - تنگستن به عنوان جوانه زنی آنی عمل می کند و بدنبال رشد سه بعدی است
[ترجمه گوگل]جابجایی الکتریکی از آلیاژ نیکل تنگستن به عنوان تکامل لحظه ای به دنبال رشد سه بعدی انجام می شود

14. Lanthanum - tungsten electrode is the substitution product of thorium - tungsten electrode because of its freedom from radioactivity.
[ترجمه ترگمان]الکترود Lanthanum - تنگستن است که به خاطر آزادی از رادیواکتیویته، جانشین جانشینی است
[ترجمه گوگل]لانتانیم - الکترود تنگستن محصول جایگزینی از الکترود توریوم - تنگستن به علت آزاد شدن آن از رادیواکتیویته است

15. The tungsten ore inXingluokeng pertains to a symbiotic fine granite vein - type wolframite and scheelite deposit.
[ترجمه ترگمان]سنگ ore tungsten مربوط به یک رگه قوی symbiotic - نوع wolframite و رسوب scheelite است
[ترجمه گوگل]سنگ معدن تنگستن inXingluokeng مربوط به یک ورید گرانیت خوب سیمبیونی - نوع ولفرامیت و سپید چلیلت است


کلمات دیگر: