کلمه جو
صفحه اصلی

solute


معنی : جسم حل شده، موجود در محلول، صحافی نشده، بهم نپیوسته، شل
معانی دیگر : (ماده ای که در آبگونه حل شده است) حل شده، واگشاده، پراکاویده

انگلیسی به فارسی

شل، صحافی نشده، بهم نپیوسته، جسم حل شده،موجود در محلول


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the substance that has been dissolved to form a solution.
صفت ( adjective )
• : تعریف: having been dissolved.

• dissolved substance
dissolved

دیکشنری تخصصی

[شیمی] حل شده
[عمران و معماری] حل شده
[مهندسی گاز] محلول، حل شده
[زمین شناسی] حل شده - ذرات زیستی یا غیر زیستی که در آبهای زیرزمینی حل گشته اند.
[نساجی] محلول - حل شده
[ریاضیات] حل شده
[پلیمر] حل شونده
[آب و خاک] حل شونده

مترادف و متضاد

جسم حل شده (اسم)
solute

موجود در محلول (صفت)
solute

صحافی نشده (صفت)
solute

بهم پیوسته (صفت)
solute

شل (صفت)
ramshackle, loose, slack, baggy, sleazy, limp, floppy, lax, lame, loppy, knock-kneed, solute

جملات نمونه

1. This is the same amount of solute contained in the 3 L normal saline given in the last example.
[ترجمه ترگمان]این همان مقدار حل شونده است که در ۳ L معمول نمک داده شده در مثال آخر وجود دارد
[ترجمه گوگل]این همان مقدار محلول در 3 لیتر سالین طبیعی است که در آخرین مثال موجود است

2. The solute concentration in the extracellular space would therefore be much higher than that in the intracellular space.
[ترجمه یاس الف] بنابراین غلظت مواد در فضای خارج سلولی بسیار بالاتر از فضای درون سلولی خواهد بود.
[ترجمه مریم] ازاینرو غلظت حلال در فضای خارج سلولی بسیار بیشتر از غلظت آن در فضای داخل سلولی است.
[ترجمه ترگمان]بنابراین غلظت حل شونده در فضای خارج سلولی بسیار بالاتر از غلظت در فضای داخل سلولی است
[ترجمه گوگل]بنابراین غلظت محلول در فضای خارج سلولی بسیار بالاتر از فضای داخل سلولی است

3. Overall solute concentrations, notably chloride, sulphate and aluminium, are higher in the former which are also more acidic.
[ترجمه مریم] غلظت کلی حلال ( به ویژه کلرید، سولفات و آلومینیوم ) در اولی ( که اسیدی تر نیز هستند ) بیشتر است.
[ترجمه ترگمان]در کل غلظت حل شونده، به طور قابل توجهی کلرید، سولفات و آلومینیوم، در حالت قبلی بالاتر هستند که اسیدی هم هستند
[ترجمه گوگل]غلظت کل حلال، به ویژه کلرید، سولفات و آلومینیوم، در سابق بالاتر است که بیشتر اسیدی هستند

4. By design, the solute concentration of isotonic saline is the same as that in usual intracellular and extracellular fluid.
[ترجمه ترگمان]با طراحی، غلظت حل شونده of نمک به همان اندازه که در داخل سلولی سلولی و سلولی خارج سلولی قرار دارد، مشابه است
[ترجمه گوگل]با طراحی، غلظت محلول سالین ایزوتونیک همانند مایع معمولی داخل سلولی و خارج سلولی است

5. Significant excretion of solute-free water can not occur unless significant amounts of solute and water reach this point.
[ترجمه ترگمان]دفع عمده آب حل شونده نمی تواند اتفاق بیفتد مگر این که مقادیر قابل توجهی از حل شونده و آب به این نقطه برسد
[ترجمه گوگل]دفع قابل توجهی از آب بدون رقیق نمی تواند رخ دهد مگر اینکه مقادیر قابل توجهی از محلول و آب به این نقطه برسد

6. Addition of solute causes a rise in tonicity with stimulation of both thirst and antidiuretic hormone release. Fluid retention ensues.
[ترجمه ترگمان]افزودن مواد حل شده باعث افزایش in و تحریک هورمون both و هورمون antidiuretic می شود نگهداری سیال از بین می رود
[ترجمه گوگل]اضافه شدن محلول باعث افزایش تونیکیت با تحریک تشنگی و تشنگی هورمون antidiuretic می شود احتباس مایع

7. Mammalian cell receptors can have high solute binding affinity, but also allow for rapid on/off binding kinetics.
[ترجمه ترگمان]گیرنده های سلول mammalian می توانند میل اتصال حل شونده بالایی داشته باشند، اما همچنین در سینتیک اتصال سریع \/ خاموش نیز مجاز هستند
[ترجمه گوگل]گیرنده های سلولی پستانداران می توانند ارتباطات بالاتری نسبت به حلال داشته باشند، اما همچنین می توانند به سرعت سینتیک های اتصال دهنده / خاموش را اجازه دهند

8. It is the number of moles of solute in one kilogram of solvent.
[ترجمه ترگمان]این تعداد مول های حل شونده در یک کیلوگرم حلال است
[ترجمه گوگل]این تعداد مول حل شده در یک کیلوگرم حلال است

9. However, if the solvent contains dissolved solute particles the escape of the solvent particles from the surface is hindered.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر حلال حاوی ذرات حل شده حل شده، فرار ذرات حلال از سطح مانع می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر حلال حاوی ذرات حل شده حل شود، فرار ذرات حلال از سطح مانع می شود

10. Addition of solute causes a rise in tonicity with stimulation of both thirst and antidiuretic hormone release.
[ترجمه ترگمان]افزودن مواد حل شده باعث افزایش tonicity و تحریک هورمون both و هورمون antidiuretic می شود
[ترجمه گوگل]اضافه شدن محلول باعث افزایش تونیکیت با تحریک تشنگی و تشنگی هورمون antidiuretic می شود

11. One mole of an un-ionized solute dissolved in 1 kilogram of water lowers the freezing point 86-
[ترجمه ترگمان]یک مول از مواد حل شده در ۱ کیلوگرم آب حل شده در یک کیلوگرم آب، نقطه انجماد ۸۶ را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]یک مول از محلول غیر یونیزه شده در یک کیلوگرم آب حل شده، نقطه ی انجماد 86-

12. If the solute has a lower pressure than the solvent, then the vapour pressure is reduced.
[ترجمه ترگمان]اگر حل شونده کم تر از حلال باشد، فشار بخار کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]اگر حلال دارای فشار کمتر از حلال باشد، فشار بخار کاهش می یابد

13. A solution containing a non-volatile solute is less volatile than the pure solvent.
[ترجمه ترگمان]یک راه حل شامل یک حل شونده غیر فرار، کم تر از حلال خالص است
[ترجمه گوگل]یک راه حل حاوی حلال بی ثباتی، فراتر از حلال خالص است

14. There the solvent evaporates and the solute is deposited.
[ترجمه ترگمان]در آنجا حلال تبخیر می شود و حل شونده رسوب می کند
[ترجمه گوگل]وجود دارد حلال تبخیر می شود و محلول آن رسوب می شود

پیشنهاد کاربران

حل شونده

در شیمی به عنوان "حصار" ملکول به تله افتاده


کلمات دیگر: