کلمه جو
صفحه اصلی

asphalt


معنی : اسفالت، قیر خیابان، قیر معدنی، زفت معدنی
معانی دیگر : اسفالت کردن، قیر، اسفالت (مخلوط قیر و شن)

انگلیسی به فارسی

آسفالت، اسفالت، قیر خیابان، قیر معدنی، زفت معدنی


قیر خیابان، آسفالت، قیر معدنی، زفت معدنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a sticky brown to black bituminous substance, occurring naturally or obtained as a by-product of refining petroleum and coal tar, and used for paving, roofing, and waterproofing.
مشابه: pitch

- Shingles made with asphalt are a popular roofing material.
[ترجمه ترگمان] آسفالت کردن با آسفالت یک مصالح پشت بام معروف است
[ترجمه گوگل] ساندویچ ساخته شده با آسفالت یک ماده بامبو است

(2) تعریف: a mixture of this substance with gravel or sand, used mainly for paving.

- Most of the roads around here are paved with asphalt.
[ترجمه ترگمان] بیشتر جاده های اطراف اینجا آسفالت شده اند
[ترجمه گوگل] بیشتر جاده ها در اینجا با آسفالت پوشانده شده اند
صفت ( adjective )
• : تعریف: made of, containing, or pertaining to asphalt.

- an asphalt road
[ترجمه ترگمان] جاده آسفالت
[ترجمه گوگل] یک جاده آسفالت
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: asphalts, asphalting, asphalted
مشتقات: asphaltic (adj.)
• : تعریف: to pave or cover with asphalt.

• black tar-like substance used for paving and roofing
cover with asphalt, pave with asphalt
asphalt is a black substance used to make the surfaces of things such as roads and playgrounds.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آسفالت - قیر - آسفالت کردن
[مهندسی گاز] قیر
[نفت] قیر طبیعی

مترادف و متضاد

اسفالت (اسم)
asphalt, asphaltum, mineral pitch

قیر خیابان (اسم)
asphalt, asphaltum

قیر معدنی (اسم)
asphalt, asphaltum, mineral pitch, bitumen

زفت معدنی (اسم)
asphalt, asphaltum, maltha

جملات نمونه

1. the asphalt heaved and buckled in the heat
اسفالت در گرما باد کرد و قلمبه شد.

2. they are going to asphalt this street
این خیابان را آسفالت خواهند کرد.

3. bitumen is used in making asphalt
قیر در ساختن آسفالت به کار می رود.

4. that neighborhood has become an asphalt jungle!
آن محله تبدیل شده است به یک وحش گاه آسفالت شده !

5. he chalked his name on the asphalt
او اسم خود را با گچ روی آسفالت نوشت.

6. tar serves as a binder in asphalt
در اسفالت،قیرکار همبند را می کند.

7. The street is paved with asphalt.
[ترجمه ترگمان]خیابان آسفالت شده است
[ترجمه گوگل]خیابان با آسفالت آسفالت شده است

8. Rain produced a black gloss on the asphalt.
[ترجمه ترگمان]باران برق سیاه روی آسفالت را تولید کرد
[ترجمه گوگل]باران یک براق سیاه روی آسفالت تولید کرد

9. They're walking on the asphalt road.
[ترجمه ترگمان]آن ها در جاده آسفالت راه می رفتند
[ترجمه گوگل]آنها در جاده آسفالت راه می روند

10. The asphalt playgrounds have been grassed over or sown with flowers.
[ترجمه ترگمان]زمین های بازی آسفالت شده و یا زمین های زیر کشت گل را پوشانده است
[ترجمه گوگل]زمین های بازی آسفالت توسط گیاهان پرورش داده شده یا گلدهی می شوند

11. Mastic asphalt can be laid over any deck but, in general, a general, a concrete base is preferred.
[ترجمه ترگمان]آسفالت کردن می تواند روی هر عرشه گذاشته شود اما به طور کلی یک پایه بتن ترجیح داده می شود
[ترجمه گوگل]آسفالت آسفالتی می تواند بر روی هر عرشه گذاشته شود، اما به طور کلی یک کلیه، پایه بتنی ترجیح داده می شود

12. The heat shimmering over the asphalt had no snap to it; time drifted by.
[ترجمه ترگمان]گرما روی آسفالت خیابان سوسو می زد و زمان می گذشت
[ترجمه گوگل]گرما از روی آسفالت سوسو زده بود و هیچ ضربه ای به آن نداشت زمان رانده شده توسط

13. I fell hard against the asphalt playground and I felt the pain that had not been visible on film.
[ترجمه ترگمان]من سخت در مقابل زمین بازی آسفالت به زمین افتادم و دردی را که در فیلم دیده نشده بودم حس کردم
[ترجمه گوگل]من به سختی در برابر زمین بازی آسفالته افتادم و احساس درد که در فیلم دیده نشد

14. It was filthy with the scrape of asphalt and tire marks.
[ترجمه ترگمان]با خراش آسفالت و علامت های لاستیک کثیف شده بود
[ترجمه گوگل]با کرافت آسفالت و علامت تایر کثیف شد

15. I smelled tarry melted asphalt.
[ترجمه ترگمان]بوی tarry از آسفالت آب شده می داد
[ترجمه گوگل]من بیهوده آسفالت ذوب شده را بویید

They are going to asphalt this street.

این خیابان را آسفالت خواهند کرد.


پیشنهاد کاربران

آسفالت

noun
[noncount] : a black substance that is used for making roads

اَس فالت


کلمات دیگر: