1. wind turbulence
آشفتگی باد
2. The era was characterized by political and cultural turbulence.
[ترجمه ترگمان]این دوره با آشفتگی سیاسی و فرهنگی مشخص شده است
[ترجمه گوگل]این دوره با آشفتگی سیاسی و فرهنگی مشخص شد
3. The turbulence caused the plane to turn over.
[ترجمه ترگمان]تلاطم ناگهانی هواپیما باعث چرخش هواپیما شد
[ترجمه گوگل]آشفتگی باعث شد که هواپیما به نوبه خود به سرانجام برسد
4. There are signs of turbulence ahead for the economy.
[ترجمه ترگمان]برای اقتصاد نشانه هایی از آشفتگی وجود دارد
[ترجمه گوگل]نشانه هایی از آشفتگی پیش رو برای اقتصاد وجود دارد
5. We experienced severe turbulence during the flight.
[ترجمه ترگمان]ما در طول پرواز آشفتگی شدیدی را تجربه کردیم
[ترجمه گوگل]ما در طول پرواز با شدت شدیدی روبرو شدیم
6. We experienced some slight turbulence flying over the Atlantic.
[ترجمه ترگمان]تلاطم کوچکی بر فراز اقیانوس اطلس به پرواز درامد
[ترجمه گوگل]ما برخی از آشفتگی های ناگهانی در سراسر اقیانوس اطلس را تجربه کردیم
7. His plane encountered severe turbulence and winds of nearly two-hundred miles an hour.
[ترجمه ترگمان]هواپیما با تلاطم شدیدی برخورد کرد و با سرعتی حدود دویست مایل در ساعت حرکت کرد
[ترجمه گوگل]هواپیماش با آشفتگی شدید و باد تقریبا دو صد مایل در ساعت روبرو شد
8. A period of political turbulence followed the civil war.
[ترجمه ترگمان]یک دوره آشفتگی سیاسی پس از جنگ داخلی صورت گرفت
[ترجمه گوگل]دوره ای از آشفتگی سیاسی پس از جنگ داخلی به دنبال داشت
9. We might be experiencing some turbulence on this flight due to an approaching electrical storm.
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است در این پرواز به دلیل نزدیک شدن به طوفان الکتریکی دچار تلاطم شویم
[ترجمه گوگل]ما ممکن است به دلیل یک طوفان الکتریکی در حال نزدیک شدن به برخی از آشفتگی ها در این پرواز باشد
10. The turbulence in his life has come from accidents and illness.
[ترجمه ترگمان]آشفتگی در زندگی او ناشی از تصادف و بیماری است
[ترجمه گوگل]آشفتگی در زندگی او از حوادث و بیماری ها رسیده است
11. The turbulence in the water film around the sand grains caused by your footfalls triggers the fluorescence.
[ترجمه ترگمان]آشفتگی در فیلم آب اطراف دانه های شنی که توسط صدای پاهای شما ایجاد می شود، the را تحریک می کند
[ترجمه گوگل]آشفتگی در فیلم آب در اطراف دانه های شن و ماسه ناشی از سوئیچ های شما موجب فلورسانس می شود
12. From all this intellectual turbulence the modern age was born.
[ترجمه ترگمان]از این آشفتگی فکری عصر جدید به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]از تمام این آشفتگی های فکری، سن مدرن متولد شده است
13. Political turbulence is spreading throughout the country.
[ترجمه ترگمان]اغتشاش سیاسی در سراسر کشور در حال گسترش است
[ترجمه گوگل]آشفتگی سیاسی در سراسر کشور گسترش می یابد
14. The turbulence was such that his head hit the ceiling and his headset came off and fell to the floor.
[ترجمه ترگمان]تلاطم هوایی چنان بود که سرش به سقف برخورد کرد و گوشی را برداشت و روی زمین افتاد
[ترجمه گوگل]آشفتگی چنین بود که سرش به سقف افتاد و هدستش پایین آمد و به زمین افتاد
15. Hence all the turbulence, all the restless energy, the endless traveling along streets and long corridors.
[ترجمه ترگمان]از این رو همه آشفتگی، تمام انرژی بی قرار، سفر بی پایان در طول خیابان ها و راهروهای دراز
[ترجمه گوگل]از این رو تمام آشفتگی، تمام انرژی بی سر و پا، بی انتها در کنار خیابان ها و راهروهای بلند حرکت می کند